صاحب بن عبّاد-وزیرمروج تشیع
مقبره صاحب بن عباد-اصفهان
در عظمت شخصیت صاحب بن عبّاد همین بس که علامه امینى در شأن او مىفرماید: او از کسانى است که شرح حال نویس هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، زبانش در کام مىخشکد.
ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد فرزند عباس ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عبّاد به سال ۳۲۶ ق. درطالخونچه از شهرهای شهرستان مبارکه دیده به جهان گشود.
پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. عبّاس پدر صاحب بدان مرتبه از بزرگی و احترام رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» میگفتند.
دکترشریعت/ادیب،شاعر
دکتر محمد جواد شریعت طالخونچه در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۱۵ خورشیدی در شهر طالخونچه به دنیا آمد. پدرش روحانی باسواد و مطلعی بود که در یکی از روستاهای مبارکه اصفهان به نام طالخونچه می زیست و جد مادری او مرحوم آیت الله میرزا محمد علی تویسرکانی از علمای طراز اول حوزه علمیه اصفهان بود. وی در محضر پدر مقدمات تحصیلات حوزوی را به نحو احسن فراگرفت و
علامه آیت الله دهسرخی
ایشان در سال 1307 در روستای دهسرخ شهرستان مبارکه اصفهان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشودند ودر اوایل کودکی پدرشان را از دست دادند و با مادر خود زندگی میکردند و امورات زندگی را مادرشان از راه چرخ ریسی که در آن زمان معمول بود میگذراندند .
ایشان درسن شانزده سالگی ازدواج کرده اند وتا سن نوزده سالگی مشغول کسب بودند ودر سن نوزده سالگی بود که به درس خواندن علاقه مند شدند ودرس را از الفبای فارسی اغاز نمودند . وسبب علاقه مند شدن ایشان به علوم دینی ان بود که در روستای محل زندگی ایشان روحانی وجود نداشته و همین امر سبب شده که ایشان از انجا عزیمت نموده وبه دنبال علم حرکت کنند ودر ابتدا به اصفهان مدرسه کاسه گران حجره عموزاده شان رفتند. وکتابهای قدیمی مرحوم سید حسن موسوی دهسرخی که اخوی حضرت ایت الله دهسرخی هستند گرفتند و درس رانزد اخوی خود شروع کردند .
ابوالمعالی سید مبارکه ای
ابوالمعالی سیدمحمدعلی موسوی نسب مبارکه متخلص به صفایی در ۱۷ ذیقعده سال ۱۳۱۶ق در مبارکه متولّد شد.
نسب شریفش از طرف پدر به حضرت حمزة بن موسی بن جعفر علیهم السلام میرسید. اجداد کبارش در عهد شاه طهماسب صفوی از نجف اشرف به ایران آمده و در زمان شاه عباس در اصفهان سکونت نمودهاند.
جدّ اعلایش: میر عبدالباقی از مشاهیر علمای زمان بوده و در زمان فتنه افغان در مدرسه سلطانی اصفهان به شهادت رسیده است.
از میر عبدالباقی چهار فرزند ذکور باقی ماند که دو نفر از آنها به سوی بلوک لنجان متوجه شدند و یکی از آنان در مبارکه لنجان ساکن شده و پس از رفع فتنه افغان به ارشاد مردم و اقامه جماعت اقدام نمود.
مرحوم مبارکهای پنجمین نسل از دودمان میر عبدالباقی نامبرده است.
یکی از اجداد مرحوم مبارکهای: عالم عامل سید علی بن میر محمد است. وی در بدایت جوانی به اصفهان رفت و مدّت چهارده سال در اصفهان تحصیل کرده و در زمره خواصّ اصحاب آیات عظام: حاجی محمد ابراهیم کلباسی و سید محمد باقر شفتی قرار گرفت. سید علی سپس در مبارکه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت و به زهد و اخلاص و کرامت نامبردار گشت.
پدر مرحوم مبارکهای. وی نیز عالمی زاهد واز شاگردان: ملا حسن دهنوی، میرزاعبدالغفار تویسرکانی، میرزا محمد هاشم چهارسوقی، شیخ محمد باقر نجفی و ملا محمد باقر فشارکی بود. وی از طرف میر سید محمد امام جمعه اصفهان، به امامت جمعه مبارکه منصوب شده و از طرف ظل السلطان نیز امور قضاوت و ترافع به او محوّل بود.
میر سید علی در زهد و تقوا شهرتی به سزا داشت. مرحوم مبارکهای درباره او مینویسد:
"پدر معظم نویسنده، سید علی امام جمعه مبارکه لنجان که از نواد ایّام بود در زهد و تقوا، و مزار شریفش مطاف خلایق آن دیار است، ریاست روحانی آن حدود بر وجود او مقرّر بود. چند نفری که از ملاهای تازه آن دیار بودند برای رسیدن به ریاست، شب و روز در صدد تضییع او بودند که شاید خود به جای او به مسند ریاست برسند، و دمی از دسیسه برای این کار آسوده نبودند؛ ولی از آن جایی که او آلوده به طمع نبود و آز در مال مردم نداشت، این دسیسه ها را سودی نبود؛ ولی آنان رویّه ذاتی خود را از دست نمی دادند. روزی یک نفر از مخلصین آن جناب در حضور آمد و اظهار داشت که در مجلسی بودم که یکی از ائمه جماعت با چند نفری از ارباب عمائم چنین معاهده می کردند که آنچه بتوانند در تخریب و تحقیر شما کوشش کنند. آن جناب در جواب او این کلمه فرمود که: "هرکه با ما درافتاد ورافتاد". و در اندک زمانی همه آنها رهسپار دیار عدم شدند. با آن که آن مرحوم از همه آنها سنّ شریفش زیاده بود، و آنها در حکم اولاد او بودند، تمامی آنها را روزگار نابود کرد و مدت بیست سال دیگر با عزّت و شخصیت منفرد به ریاست آن دیار مقبول نزد خاص و عام بود".
وی در هشتم ربیع الاول ۱۳۵۴ق در سن ۸۴ سالگی در مبارکه دار فانی را وداع گفت. "پس از هفتاد سال ریاست، این فخر از برای اولادش بس که وقتی از این خاکدان طبیعت پرواز به سدره قدسی نمود غیر از کفنی بیشتر نداشت".
از آن مرحوم چهار پسر به شرح زیر باقی ماند:
۱. میر سید محمد موسوی نسب
عالم فاضل. در سال ۱۲۷۳ش متولد شد. در اصفهان تحصیل نموده و پس از بازگشت به مبارکه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. پس از وفات پدر تمام مسئولیتهای او را عهده دار گردید و با همتی بلند به ترویج دین و رتق و فتق امور مردم پرداخت. زهد و تقوای او در مدت عمر زبانزد بود. وی متجاوز از نود سال عمر کرد و در ۲۰ بهمن ۱۳۶۶ش وفات کرد و در کنار پدر بزرگوار خود مدفون شد.
۲. سید محمد علی مبارکهای
۳. سید خلیل موسوی مبارکهای
معروف به حاج آقا مبارکهای. واعظ صالح فاضل، از محترمین اهل منبر. وی چهارسال از مرحوم سید محمد علی کوچکتر بود. پس از فوت برادرش به اصفهان آمد و به وعظ وارشاد و ذکر مصائب و مناقب اهل بیت علیهم السلام پرداخت تا در روز یکشنبه ۱۶ محرم الحرام سال ۱۳۹۶ق در سن ۷۵ سالگی وفات یافت و در تخت فولاد مدفون شد.
۴. سید مرتضی موسوی، مدیر مدرسه دولتی مبارکه.
حکایت
مرحوم مبارکهای در کتاب "نورالانوار" حکایتی از دوران کودکی خود بدین شرح نقل کرده است: حکایت ۲۸: یاد دارم که در ایام کودکی از قصبهای که وطن من بود موسوم به مبارکه، به صحرا رفته بودم. نزدیک به صحرایی که موسوم به سورک بود رسیدم. یکی از کودکان زارعین به پاسبانی بستانی از خربوزه مشغول بود و در اطراف میگشت. طفلی دیگر خربوزهای کنده بود و پا به فرار گذارد. آن پاسبان خیال کرد که آن طفل با من بوده، خربوزه چیده و فرار کرده.
چون به او دسترس نشد بازگشت و من هم چون بی گناه بودم بیخیال بودم. او با چوبی که در دست داشت به قدری بر من زد که من از حال رفتم و آنچه بی گناهی خود را اظهار میکردم باور نداشت. تا یک نفر آمد و مرا از چنگال او نجات داد.
من قدرت و توانایی به رفتن نیافتم. در آن نزدیکی کاریزی بود معروف به کاریز شیخ آباد که در زیر او میرفتند برای آب خوردن. آن پاسبان بستان که نامش علی پسر عبدالله بود از زدن من دست برداشته، رفت در زیر کاریز برای آب خوردن.
یک وقت من دیدم گرد و غباری بلند شد. بعضی از دهقانان نزدیک متوجه شدند، دیدند سقف کاریز فرود آمده و آن پسر در زیر سقف بماند.
پس از دو روز خاکهای او را عقب ریختند، جنازه خورد شده او را بیرون آوردند. و من در دوره زندگانی خود از این گونه قضایا زیاد دارم.
تحصیلات و اساتید
مرحوم مبارکهای تا سنّ سیزده سالگی فارسی و مقدّمات عربی را در مبارکه نزد والد ماجد و غیره خواند. سپس به اصفهان رفت و نزد اساتید بزرگ آن زمان در مدرسه جدّه کوچک و مدرسه صدر تحصیل نمود.
چنانچه از کتاب "دانشوران و رجال اصفهان" برمی آید وی محضر بسیاری از فضلا و علمای اصفهان را درک کرده و در علوم گوناگون از درس آنان بهره برده است که عبارتند از:
۱. سید فخرالدین فیروزانی لنجانی (درس "سیوطی" و "شرایع")
۲. شیخ حسن شیرازی (قدری از "مغنی" در نحو)
۳. شیخ محمد زارچی یزدی (حاشیه ملا عبدالله در منطق و شرح جامی در نحو)
۴. شیخ علی فقیه فریدنی (حاشیه ملا عبدالله و قدری از "معالم الاصول")
۵. سید میرزا اردستانی (قدری از "ریاض المسائل" در فقه)
۶. شیخ محمد علی مدرس فتحی (قدری از هیئت قدیم)
۷. شیخ علی مدرّس یزدی (نحو و معانی بیان و فقه در مدت شش سال)
۸. میرزا احمد مدرّس ("شرح لمعه" و قدری از "متاجر")
۹. سید محمد رضا خراسانی (بسیاری از مباحث "معالم الاصول")
۱۰. سید صدرالدین کوپایی (قدری از اصول و منطق)
۱۱. سید مهدی درچهای ("قوانین الاصول" و قدری از "کفایة الاصول")
۱۲. شیخ عبدالکریم گزی (قدری از "فرائد" و "متاجر")
۱۳. آقا سید محمد باقر درچهای (درس خارج اصول)
۱۴. میر محمد صادق خاتون آبادی (یک دوره اصول در مدت چهار سال)
۱۵. سید محمد نجف آبادی
۱۶. میر سید علی نجف آبادی (فقه و اصول به مدت شش سال)
۱۷. حاج سید ابوالقاسم دهکردی ("مکاسب" و مباحث الفاظ "کفایه")
۱۸. علامه شیخ ابوالمجد محمد رضا نجفی ("اصول کافی" و اصول فقه و فقه)
۱۹. شیخ اسدالله قمشهای متخلّص به "دیوانه"
۲۰. ملا عبدالجواد آدینهای (امور عامّه "شرح منظومه")
۲۱. شیخ علی مفید (جلد اول "شوارق الإلهام" در علم کلام)
۲۲. سید علی زنجیره فروش (شرح شاطبی در علم تجوید)
۲۳. شیخ محمد حکیم خراسانی (اصول فقه و مقدمات حکمت)
۲۴. میر سید علی جناب (بعضی از مباحث هیئت)
۲۵. سید محمد علی زنجانی ("فرائد" و "متاجر")
۲۴. آخوند ملا محمد کاشانی
۲۵. سید علی اکبر صدر الاطباء (طبّ قدیم)
۲۶. میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت (طب قدیم)
سیر و سیاحت
سیّد در سال ۱۳۴۱ق از اصفهان به قم رفت و در خدمت آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی تحصیل کرد.
سپس به تهران رفت و چندی از درس: شهید آیة الله سید حسن مدرّس و میرزا طاهر تنکابنی (در حکمت) در مدرسه سپهسالار جدید بهره برد.
آنگاه به اصفهان مراجعت نمود و به وعظ و خطابه اشتغال یافت.
پس از یک سال به خراسان رفت و مدّت سه سال از درس: آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی ، آیة الله میرزا محمد آقازاده و آقای آقابزرگ حکیم (در حکمت) استفاده کرد و در مدت سه سال توقّف در مشهد، به شغل وعظ اشتغال ورزید.
بعداً سفری به اصفهان کرده و دو مرتبه مراجعت نمود و پس از چند ماه، از راه زاهدان به هندوستان و افغانستان رفت. وی در بیرجند نیز از حضرات آیات: شیخ محمد باقر بیرجندی و حاج شیخ هادی بیرجندی بهره برد.
در هندوستان، در لاهور و لکهنو از محضر: میر سید علی لاهوری و سید نجم الحسن لکهنوی فیض برد. پس از سیاحت آن دیار، از راه دریا به مکه معظمه رفت و باز به هندوستان مراجعت کرد.
آنگاه سفری به شانگهای چین و بعد به سنگاپور نموده و پس از بازگشت به کلکته، دوباره به مشهد مقدس رفت و از آنجا به اصفهان آمد.
پس از چند ماه به طرف شیراز رفت و از آن جا باز به اصفهان بازگشت و دوباره به طرف عراق عرب رهسپار شد و در مقدمه خوزستان و کردستان سیاحت نمود.
در عراق به درس آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی و میرزا محمد حسین نائینی در ظرف یک سال حاضر شد. در سامراء نیز از حضرات آیات: میرزا محمد عسکری و شیخ آقا بزرگ طهرانی استفادههای علمی برد.
آنگاه از عراق به طرف شامات و مصر حرکت نمود و در جامع ازهر، فضلای نامی از قبیل شیخ طنطاوی جوهری را درک کرد و در شام خدمت آیة الله سید محسن امین عاملی رسیده و به عراق و ایران بازگشت نمود.
وی در اصفهان به وعظ و خطابه اشتغال ورزیده و به انواع گرفتاریها مبتلا گشت که تاریخ این مدّت از زندگانی را در کتابی نگاشته است.
طریقت عرفانی
مرحوم مبارکهای در اوایل تحصیل به خدمت حکیم عارف نامی آخوند ملا محمد کاشانی رسیده و ملازم ایشان گردید. وی در خاطرات خود مینویسد:
"[آخوند کاشی] مرا در حجره خود برده و به نصایح پدرانه اندرزهای حکیمانه فرمود و مرا امر به ملازمت خود نمود... از همان شب، برحسب فرموده حکیم کاشی ملازمت او را اختیار نمودم، بدین طریق که از اول شب تا سه ساعت از شب گذشته در خدمتش میزیستم و در کمال میل، آنچه از خدمات از دستم برمی آمد در مورد آن پیر طریق عرفان و راهنمای سیر و سلوک به سوی حق دریغ نداشتم. ساعت سه، پس از صرف شام، ساعتی چند در اطاق خود رفته استراحت مینمودم.
یک ساعت به طلوع فجر برخاسته، دو مرتبه در خدمتش حاضر میشدم، و در آن وقت سحر، از حالات و کردار و راز و نیازش به سوی خالق یکتا، تأثراتی در من ایجاد میشد که آنچه در حالات گذشتگان شنیده در او مشاهده میکردم، و پس از ادای فریضه صبح نیز در خدمت بودم تا ساعتی از آفتاب برمی آمد.
سپس برای درس "مغنی" و "مطوّل" در خدمت فاضل مدرّس شیخ علی یزدی رفته، پس از فراغت از درس و مباحثه، یک ساعت به ظهر مانده شرفیاب پیر کامل روشن ضمیر خود شده، مشغول انجام خدمت شده، پس از صرف نهار او را راحت گذارده در اطاق خود میرفتم. در طرف عصر، باز یک ساعت ملازم خدمت بودم و یک ساعت به غروب مانده فکر مرا آزاد میساخت و به فکرهای آزاد شخصی میپرداختم. و در شبهای پنجشنبه و جمعه تماماً در خدمتش تا به صبح به استفادههای روحانی موفّق بودم. و در هر شبی به قدر نیم ساعت مرا به کلمات مواعظ و پند مشغول میساخت، و به قدر نیم ساعت درسهای روز مرا برایم جوهر مطالب را بیان میفرمود، تا آن که زمان ارتحال او از این عالم فانی دررسید. غرایب حالات و کرامات و خوارق عادات که من از بزرگ راهنمای خود دیدم جای بیان داشتن نیست. در سیر روحانیات آنچه دارم ابتدا از او دارم.
طریقه ریاضاتش از مولانا مولی حسن نائینی بود که او از حکیم ربانی استاد کامل خود آقا محمد بیدآبادی و او از مولانا اسماعیل خواجوئی اخذ نموده... بالجمله، در این مدت عمر کم، در خدمت آن شیخ کامل، نابینایی بودم بینا شدم. در جهان تنگ و تاریکی روحم در زندان بود، به فضای لایتناهی و به گلستان قدس پروازم داد، و اگر او را ندیده بودم شاید در این عالم هرچیز را که در دستگاه الهیات میشنیدم انکار داشتم، ولی همگی را به مقام شهود دیدم. و این مراحل فیوضاتی که من از آن بزرگ مرد سالک دریافتم میدانم که فقط در اثر خدمات مخلصانه بود. خدمت به حیوان و بشر عادی نورانیت روحانی میبخشد چه جای آن که خدمت در مورد انسان کامل ملکوتی باشد...
در باب وفات آن مرحوم، مرا در کنار نشاند و از خستگیهای فوق العاده و بی خوابیهای طاقت فرسا مرا مژده راحتی داد و وصایای مخصوص در گوشم بیان نمود... چون مرغ روحش به عالم قدس پرواز کرد، چنان بود که نزدیک شد مرغ روح من جوجه صفت به دنبال مادر خود پرواز نماید...
و مدت زمانی مرا عادت چنین بود که در ساعات سه از غروب گذشته، از شهر برای زیارت تربت آن حکیم ربانی حرکت میکردم و تا طلوع فجر بر سر آن تربت شریف به حال مراقبه میماندم و چنان که شاگردان ارسطاطالیس از مرقد استاد خود فیض میگرفتند، من نیز از آن مرقد فیوضات گرفتم و در خوابها و بیداری مکاشفاتی را سیر نمودم...
بالجمله، مدت یک سال پس از فوت او، من در خود حالاتی مشاهده میکردم که نتوانستم بر کسی اظهار داشتی و نه کسی از حالاتم اطلاعی داشت.
و از غرایب حالات که شاید بشر تصدیق نکند و اطبا انکار نمایند، مدت شش ماه من خواب را در خود مشاهده نکردم، و کمتر با اشخاص انس داشتم، و تدریجاً در فکر تحصیلات علوم غریبه و ریاضات روحیه برآمدم".
مرحوم مبارکهای در آغاز برخی از تألیفات خود، از جمله جلد چهارم "تاریخ ایران و اصفهان" که در سال ۱۳۱۹ش به انجام رسیده، این شعر را مرقوم نموده:
مرا در سر به جز عشق علی نیست
جز این دستورم از شاه ولی نیست
به خلوتخانه اسرار توحید
مرا مونس بجز مونس علی نیست
سحرگه این سروش آمد به گوشم
که سرّ حق هویدا و جلی نیست
مگو فاش این سخن راای "صفائی"
رفیق محرم و صاحب دلی نیست
تألیفات چاپ شده
مرحوم مبارکهای بیش از پنجاه کتاب و رساله تألیف نموده است که به جز چند عنوان از آنها به چاپ نرسیده که اسامی آنها بدین قرار است:
۱- صراط المستقیم یا نماز در اسلام
این اثر ارزشمند در اهمیت نماز و فوائد و خسران ترک این فریضه عظیمه، با توجه به اخبار و آیات و براهین عقلیه نگاشته شده و در ضمن بیان احکام نماز و مقدمات آن، فلسفه و فوائد آن احکام به زبانی ساده بیان گردیده است. این کتاب در سال ۱۳۶۵ق نگاشته و در ۱۷۸ صفحه چاپ شده است.
در آغاز آن مقدمه و تقریظ حکیم دانشمند، سید محمد حسین ادیب بجنوردی معاون فرهنگ استان دهم اصفهان، آمده و تذکر داده شده که مقدمه و تقریظ مزبور، خود رسالهای مستقل در معرفت توحید و نبوت و سیر و سلوک و عبادات و فوائد آن بوده که به خاطر مشکلات چاپ، گزیدهای از آن نقل شده است.
ادیب بجنوردی در تقریظ خود مینویسد: "کتاب حاضر که به مناسبت معنی و حقیقت، "صراط المستقیم" نامیده شده، از تألیفات و قلم جناب عالم فاضل و خبیر محدّث شهیر آقای حاج سید محمد علی مبارکهای ـ دامت برکاته ـ که به مضمون مشحون "إنّ الله یلقّن الحکمة علی لسان الواعظین" با عبارات شیوایی که بر حکمت و فلسفه و نتیجه این عبادت مشتمل است، و در این زمان کتاب بدین جامعی که به زبان نزدیک به فهم هرکس بوده باشد در این موضوع نوشته نشده است، و واقعاً هرکس طالب روش ظاهر و باطن و سیر الی الله باشد از مطالعه این کتاب علما و عملا بهره مند میگردد".
۲- منهج القویم
در معرفت رسول مکرّم اسلام و ائمه طاهرین علیهم السلام.
این رساله به ضمیمه صراط المستقیم در ۴۶ صفحه به چاپ رسیده است.
۳- کشف المهلکات
در سموم مسکرات، مطابق کشفیات پزشکی و ادیان آسمانی، با آیات عبرانی و سریانی و عربی، از تورات و انجیل و قرآن مجید.
علامه محمود شهابی در پایان رساله "تحصیل الثمن" مرحوم مبارکهای، این کتاب را چنین معرفی کرده: "کتابی است در نهایت عام الفائده، مشتمل بر چهار مجلد:
اوّل: در مضارّ مسکرات از روی ادله و براهین عقلی و نقلی، از تورات و انجیل و سایر کتب انبیاء سلف، به زبان عبرانی و سریانی، مطابق ترجمههای یهود و نصاری، با نقل خطوط عبرانی توراتی، با اشاره به مواضع صفحات و سطور و آیات آنها، و کلمات اطباء از ایرانی و اروپایی، قدیماً و جدیداً، و آیات و اخبار و احکام اسلامی، در مجالس متعدده، به طرز صورت منبری نوشته شده.
و [جلد] دوم: در اخلاق مذمومه، و سوم: در صفات ممدوحه و منجیات روحیه،
و چهارم: در عبادات و فلسفه احکام که امروزه در تمام دنیا کشف شده.
حضرات آیات: آخوند ملا محمد حسین فشارکی و میر سید علی نجف آبادی بر این کتاب تقریظ نگاشتهاند.
تقریظ آخوند فشارکی بر کتاب "کشف المهلکات"
"وبعد، محض تشویق و ترغیب عموم اخوان ایمانی و اعلام آنها به استفاضه و استضائه از اشعّه انوار علوم موهوبه که مندرج است در تألیف و تصنیف جناب العالم العامل الناسک السالک مسالک التنقیح والتعمیق، ابوالفضائل والمعالی والمکارم، السید السند العلی، ذو الفضل الباهر والعزّ الشامخ، الفاضل الکامل الألمعی، مولانا آقا سید محمد علی المبارکی ـ مدّ ظله العالی ـ که الحقّ والإنصاف سزاوار انواع تمجید و انحاء تحمید و تشکرات فائقه هستند، که رشحهای از رشحات علوم مفاوضه الهیه را با مضامین اخبار صحیحه وغیرها، برای تنبیه غافلین و تعلیم جاهلین و ارشاد ضالین، در این رساله شریفه، در طیّ چندین مجلس، تقدیم اخوان ایمانی و عامّه مکلّفین فرمودهاند ، که بعد از مطالعه کامله در مضامین آن، قدردان نعمت وجود ایشان و متشکر از این احسان ایشان به عامه ارباب عقول خواهند شد، که احسن هدایا و اطیب مبذولات بذل کلمه نصیحت و عطف کلام هدایت است.
قلم قاصر از توصیف لایق جناب ایشان است. عموم اخوان مؤمنین را متذکّر میسازیم که قدر بدانند این نوع مصنّفات را که مشتمل است بر انواع دلالات و براهین برای تصدیقات به عقاید حقّه، و به مراجعه و مطالعه آن استفاضه نمایند، و به وجدان، عارف به معارف حقّه شوند و بر همین قیاس کنند کلیه احکام الهیه را، و شکرانه نعمت تصنیف و مصنّف را در عهده بدانند. فی الثانی والعشرین من شهر ربیع الثانی سنة ۱۳۴۳".
جلد اول این کتاب که به صورت ۱۶ مجلس سخنرانی تدوین شده، در ۲۴۸ صفحه به خط شیخ محمد بن علی اکبر خوانساری، و به مباشرت میرزا عبدالرزاق صحّاف، در کارخانه استاد میرزا حسین خان مدیر فرهنگ چاپ شده است.
نسخه خطی جلد دوم در ۱۲۸ و جلد سوم در ۷۴ صفحه جیبی موجود است.
۴- سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان
در وجوب حجاب و لزوم نقاب و بیان عفت و عصمت و مفاسد بی عفتی برای نظام کشور و امتیاز مرد از زن. این رساله در سال ۱۳۴۶ق تألیف شده و در مشهد مقدس در ۳۸ صفحه به چاپ رسیده و اخیراً در جلد اول مجموعه "رسائل حجابیه" به کوشش استاد رسول جعفریان تجدید چاپ شده است.
مؤلف کتاب را با اظهار نگرانی از بدعت کشف حجاب آغاز کرده و بر آن بوده تا نتیجه وخیمه و سوء عاقبت خرق پرده عفت و رفع حجاب عصمت را بیان کند. او کشف حجاب را زمینه روابط نا مشروع دانسته و به انجیل و برخی از اشعار فارسی و شواهد تاریخی استناد کرده و در پایان نیز با اشاره به عدم تنافی میان حجاب و تعلیم و تربیت زنان، بر علومی که ضروری زنان است تأکید کرده است.
۵- تحصیل الثمن
در شرح حدیث "حبّ الوطن من الایمان". این اثر در ۵۴ صفحه با خطی زیبا چاپ شده و در پایان تحقیقات رشیقهای از "یگانه فاضل دانشمند و عالم جلیل هوشمند آقای آقا میرزا محمود خراسانی تربتی در ۱۶ صفحه ضمیمه شده است.
علامه شهابی در آغاز این رساله که در سال ۱۳۴۵ق نگاشته شده مینویسد:
"ملاحظه حقایق کتاب مستطاب "تحصیل الثمن" و مطالعه دقایق مندرجه در آن شرح جلیل، که روح دم هر کالبد افسرده، و جان بخش هر روان پژمرده علیل است، الحق چنان افکارم را به هیجان آورده که من هم بی اختیار از بابت خدمت به جامعه اسلامیه و حوزه دینیه و حومه وطنیه، با نهایت جدیت و کوشش در اختصار، میخواهم با سادهترین بیان و واضحترین کلامی، یک سلسله از سخنان خیرخواهانه و کلمات ارادتمندانه خویش را، که قالب عواطف قلبیه و کاشف تأثرات روحیه ام هست، تقدیم آستان توجهات کلیه مسلمانان بالخصوص برادران ایران بنمایم".
مرحوم استاد شهابی سپس مینویسد: "بر هر مسلمان واقعی و متدین حقیقی، مدافعه از وطن که عبارت اخری همان بیضه اسلام و حوزه دین است و محبت به آن از فرایض و سنن و الزم واجبات است؛ و در این مقام، پس از مطالعه آنچه از قلم مبارک بندگان حضرت مستطاب، سید السند، الحبر الکامل المعتمد، یگانه سابح بحر خرد و عقل، فرزانه سائح وادی کمال و فضل، العالم الجلیل الناطق والفاضل الکامل، سلطان المتکلمین، ثقة الاسلام والمسلمین، آقای آقا سید محمد علی، دامت افاضاته، در ذیل حدیث شریف، بر صفحه کاغذ، و از آنجا بر قلب علاقمندان منتقل گشته، ما را بی نیاز کرده از آن که خامه خویش را در این میدان جولان دهیم؛زیرا که آنچه از آن قلم خامه مبارکه بر اوراق آن گران مایه نامه درج و رسم شده، علاوه بر آن که از حیث اسلوب نگارش بسیار مرغوب و از حیث بیان با احتوایش بر مطالب عالیه علمیه نیز بر آن روشی است که در این عصر بس مطبوع و مطلوب است، حقیقة برای اهلش چنان است که از لسان حال آنها کلمه: "یلیق بأن یکتب بالنور علی صفحات خدود الحور" به ظهور رسد، و سزاوار است که متدینین عظام و محبت دارندگان به حفظ بیضه اسلام، مندرجات آن نامه شریفه را وجهه همت خویش ساخته...".
۶- نور القدسى
در شرح احوال و تألیفات علّامه مجلسى و بیان مدفونین در بقعه متبرکه او.
این رساله به درخواست حاج غلامعلی کمالی نگاشته و در ۲۴ صفحه جیبی در مطبعه علمی تهران چاپ شده است.
۷- نور الانوار
در شرح حال بعضی از اولاد حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام.
۸. پیام مبارکی به سوی کسروی
در دفع شبهات کسروی و سؤالات علمیه، شامل ۷۴۴ سؤال.
آثار چاپ نشده:
۹- تاریخ ایران و اصفهان
دایرة المعارفی است تاریخی و علمی که در چهار جلد مفصل تألیف شده و به اهمّ وقایع تاریخ ایران و اصفهان از آغاز تاکنون پرداخته است.
مؤلف در آغاز جلد چهارم این کتاب مینویسد: "پوشیده نماند که هر نویسندهای را، آنچه کمال دقت در نوشتههای خود بنماید، عاقبت قلم او خالی از لغزش نخواهد بود، و چه در افکار و چه در منقولات و مطالب عقلیه و نقلیه هفواتی خواهد داشت، خصوص این بنده بی بضاعت که سرمایه این امر خطیر را در دست نداشته و از فنون کمالات و فضایل بی بهره است. از این روی تصمیم بر آن گرفته شد که هریک از مجلدات این مجموعه را به نظر اهل خبره از دانشمندان برسانم، تا آنچه را که لازمه تنقیح بل تصحیح است بذل مرحمتی نموده، نظری در این اوراق نموده، به عین الرضا اصلاح نماید. پس از تأمل زیادی، چنین کس را نیافتم به غیر از حضرت مستطاب شریعتمدار، مروّج الاحکام، حجة الاسلام والمسلمین، ابوالمکارم والفضایل والعالم العامل، علامة الزمان ووحید عصره، قطب دائرة الکمال وفرید دهره، آیة الله فی العلمین، قرّة عین المؤمنین، الشیخ محمد رضا النجفی الاصفهانی، مدّ الله ظلّه علی رؤس العالمین، که ترجمه حالات شریفش در ضمن مجلدات بزرگان و دانشمندان مرقوم افتاد. لذا تصمیم خود را در خدمت معظم الیه معروض داشته و این استدعای عاجزانه را به کرم و همت عالیه خود قبول فرمود. از این روی، هریک از این مجلدات تقدیم گردیده، تا آن که در هر سطری از سطور و صفحهای از صفحات لغزش و انحراف است تذکر داده، اصلاح آن به عمل آید؛ والله الموفّق للصواب".
۱۰- دانشوران و رجال اصفهان
از اول اسلام تا قرن چهاردهم، در پنج مجلّد به ترتیب حروف تهجّی.
این کتاب دائرة المعارفی بسیار ارزشمند و حاوی مطالب تاریخی و علمی و کلامی و غیره، و به خصوص مشتمل بر اطلاعات ناب و منحصر به فرد از سرگذشت بسیاری از رجال و علمای متأخر اصفهان است. برادر مؤلف، مرحوم سید خلیل الله موسوی در شرح حالی که در آغاز یکی از آثار مخطوط برادر خود نگاشته، نام این کتاب را "مرآة العلوم" ذکر کرده است.
سه جلد از این کتاب شامل رجال اصفهان از قرن اوّل تا زمان مؤلف است که بر طبق حروف الفبا تنظیم شده است. جلد اول در ۳۷۰ صفحه در سال ۱۳۵۷ق تألیف شده و با شرح حال ابراهیم ثقفی شروع شده و با شرح حال علامه ملا محمد باقر مجلسی ختم میشود. در این جلد شرح حال علامه مجلسی به طور مبسوط ذکر شده و بخش اعظم کتاب را فراگرفته است. نویسنده مباحث مفصلی نیز تحت عنوان اشتباهات "روضات الجنات" در ذیل شرح حال علامه میرزا محمد باقر خوانساری ذکر کرده است. جلد دوم از حرف ج تا لام را در بر دارد و در ۵۹۰ صفحه در سال ۱۳۶۰ق تألیف شده است. جلد سوم شامل ۴۰۰ صفحه است و تراجم رجالی است که نام آنان با حرف میم شروع میشود. در این جلد به مناسبت ذکر ملا محراب به شرح مسأله وحدت وجوود پرداخته و مباحث مفصلی در تصوف و عرفان بیان کرده است. شرح حال شیخ محمود مفید استاد مرلف آخرین شرح حال این جلد است.
علاوه بر سه جلد فوق، یک جلد دیگر نیز از حرف الف تا یا شامل رجال قبل از صفویه، و جلد دیگری نیز از حرف الف تا یا در ۳۷۰ صفحه، شامل شرح حال علمای متأخر و معاصر با مؤلف است که از حاج محمد ابراهیم کلباسی شروع شده و به حاج میرزا هدی کلباسی ختم میگردد. تألیف جلد چهارم در سال ۱۳۱۹ش به اتمام رسیده است.
۱۱- شجره مبارکه
یا خاطرات مبارکی، در شرح حال مفصل مؤلف از ابتدای کودکی تا شرح کیفیت تحصیل در حوزه علمیه اصفهان و سیاحتها و جهان گردیهای او، با تاریخ هر شهری که وارد شده است، در چهار مجلد: هندیه، حجازیه، عراقیه و مصریه.
۱۲. ثمرات العلوم
به طرز کشکول، در دو جلد، که در ضمن جهان گردی تنظیم شده و از کلیه علوم در او مندرج است.
۱۳. آئینه عبرت و زندان اصفهان
خاطرات نه ماه زندان نویسنده در دوره پهلوی، مشتمل بر مطالبی ارزشمند در بیان تشریح کردار و اخلاقیات و روحیات مردم آن روزگار اصفهان.
نسخه خطی آن در دو جلد جیبی موجود است.
۱۴. اسلام خالص
در ده فصل. نسخه خطی آن در حدود ۱۴۰ صفحه جیبی موجود است.
۱۵- سرّ الغیب وکشف العیب
در بیان طریق پیدا کردن حقیقت و رهایی از قیود تقلیدهای جاهلانه و طریق سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه، در دو جلد.
نسخه خطی جلد اول آن در بیش از ۱۴۰ صفحه جیبی موجود است.
۱۶. اثبات الولایة ودلائل الامامة
در عقاید شیعه امامیه و نقل مآخذ آن از کتب اهل سنت.
۱۷. جنة السعداء وجنة الاتقیاء
در اعمال دوازده ماهه و سالیانه و عمری انسانی و دعاهای وارده و تکالیف یومیه با طرز فلسفی و عرفانی و ترجمه بسیاری از دعاها.
نسخه خطی این دو کتاب در دست نیست.
۱۸. شرح حالات حافظ
و شرح مشکلات از اشعار او. نسخه خطی آن در ۱۲۴ صفحه به قطع رقعی موجود است.
۱۹. السیف القاطع والنور اللامع
در رد عقاید ابن تیمیه و وهابیه به عربی. نسخه آن در ۴۰ صفحه موجود است.
۲۰. مرآة الغیب
در پیشگوئیهای قرآن و ائمه طاهرین علیهم السلام که از راه عملیات جدیده و وقایع عالم به ظهور رسیده است. این رساله در سال ۱۳۶۱ق تألیف شده و نسخه آن در ۲۲۰ صفحه موجود است.
۲۱. نور السعادة
در فضیلت سیادت، مشتمل بر آیات و روایات و حکایات فراوان. نسخه خطی آن در ۳۶۸ صفحه موجود است.
۲۲- مثنوى سقراطیّه
در شرح حالات سقراط و در ضمن قصص و حکایات و طریق تکامل روحی و مطالب عرفانی. نسخه خطی آن در ۱۳۰ صفحه جیبی موجود است.
۲۳. دیوان اشعار
با تخلص "صفائی" نسخه خطی آن در ۱۶۰ صفحه به قطع رقعی موجود است.
۲۴. بشارات کتب سماویه
در سال ۱۳۴۰ق در هنگام تحصیل در مدرسه صدر تألیف شده و نسخه خطی آن در حدود ۱۹۰ صفحه موجود است.
گفتنی است که در ضمن مجلدات "تاریخ ایران و اصفهان" و "دانشوران و رجال اصفهان" و خاطرات مبارکی، برخی از مباحث متفرقه به گونه بسیار مفصل و در حدّ رسالهای مجزا بیان گردیده است، از جمله:
اسرار و فلسفه حج، تاریخ زندگانی حضرت رسول و جانشینان آن حضرت، تاریخ مکّه مکرّمه، فهرست بحار الانوار، منتخب احیاء العلوم غزالی.
نمونه اشعار
خوشا آن کس که بعد از زندگانی
از او نام نکو شد جاودانی
ز رنج خود شهان گنجی نبردند
چو بر تخت شهنشاهی بمردند
پس از مردن از آنها در زبانها
نمیآید بجز وصف زیانها
ولی آن کس که درس علم و دین خواند
از او نام نکو اندر جهان ماند
به تن مرده نهان اندر دل گل
به جان زنده به نزد صاحب دل
"صفائی" گر تو خواهی نام نیکو
بکن با حکمت و با علم و دین خو
اشعار جمال جنابپور در مدح سیّد مبارکهای:
زهی سعادت ما ملّت سپاهانی
که ناطقی چو تو بر ما شده است ارزانی
چو پا به عرشه منبر نهی ز حلّ اصول
بیان نمایی و باشی به ذکر یزدانی
به حمد حضرت داور زبان چو بگشایی
قلوبهای سیه را کنی تو نورانی
رهی ز جهل، تو این شیعیان گمره را
ز وصف احمد و آل ار کنی سخنرانی
سزد که اهل صفاهان کنند فخرِ تو را
به سایر ملل و مردمان ایرانی
ندیده چشم فلک زیر گنبد مینا
چنین محدث خوش لهجه سخن دانی
تویی مروّج دین محمد عربی
تویی مخرّب دین یهود و نصرانی
هر آن که دعوی باطل به مسلمین آرد
تو دفع او بنمایی، تواش کنی فانی
مقام و مرتبهات بر زبان نمیآید
حقیقتاً تو به نطق و به وعظ سلطانی
ز تیغ و تیر زبانِ تو جمله کفار
ذلیل و خوار و زبونند و نیست درمانی
تو برگزیده پروردگار خویشتنی
به حق نهاده به رأس تو تاج شاهانی
چو در فضایل مولا علی سخن گویی
از آن سخن همه دانند اهل ایمانی
تویی مبلّغ اسلام،ای نکو منظر!
به زهد، بوذر عصر و نظیر سلمانی
ز دودمان نبی وز سلاله حیدر
ز شیر فاطمه وز نسل چارم ارکانی
نصایح تو اگر بشنوند خلق جهان
شوند صاحب جسمی و نفس روحانی
به راستی که اگر حجّتان حق نبُدند
نبُد به ملت این عصر بوی انسانی
ز نحر فضل خودای واعظ و مبلّغ شرع!
نمودهای تو جهان را چنین گلستانی
مؤدبی تو به آداب فقه و نحو و اصول
مؤلّف کتب و حافظٌ لقرآنی
ز دانش و ادبت ای یگانه عالم دهر
تمام شهرهور و جمله راست درمانی
تو راست حقّ بزرگی به شیعیان علی
رهین منّت تو صاحبان ایمانی
غیور و هادی دین و مبیّن قرآن
کمینِ درگهِ تو مثنوی و قاآنی
اگرچه تلخ به کام تو زندگی کردند
بدان زیان نرسد جز به شخص عرفانی
به کوفه ملجم بدکیشِ بی حیا از کین
شهید کرد علی را ز راه نادانی
یزید کشت حسین و تنش به کرببلا
سرش به طشت و لبش زیر چوب خزرانی
چو دید زینب مظلومه گفت ای ظالم
مزن تو چوب و ببین چیست صوت قرآنی
کجا رسی تو بدانجا "جمال پور جناب"
که از محمد و آلش کنی سخنرانی
فرزندان
از مرحوم مبارکهای یک فرزند پسر به نام دکتر سید کمال الدین صفائی و سه دختر باقی ماند. دکتر صفائی در سال ۱۳۰۸ش در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان به پایان رسانید و در تهران در دانش سرای عالی در شعبه طبیعی فارغ التحصیل گردید و در اصفهان به دبیری پرداخت. دکتر صفائی از مردان نیک روزگار است که در تهران ساکن است و به خدمت به مردم از طریق پزشکی اشتغال دارد. وی ادیبی فاضل و پزشکی متعهد و متدین است. از خدای متعال سلامتی و شادکامی وی را خواستاریم.
محمدباقرنقاش باشی
نقاش باشی, محمد باقر (1283-1352ق)
نقاش وشاعر متخلص به صدقی :ملقب به نقاش باشی :وی دردهنو شهرستان مبارکه به دنیا آمد وهمان جا نشو ونمو یافت سپس برای کسب هنر دلخواه خود به اصفهان رفت .نقاش باشی با استعداد درخشانی که در نوجوانی داشت مورد تشویق شاهزاده ظل السلطان قرار گرفت واز اولقب نقاش باشی دریافت کرد. این هنرمند در رشته های گوناگون نقاشی از قبیل :رنگ وروغن ,آبرنگ ,سیاه قلم ,طراحی ,شبیه پردازی ,جانور سازی ,گرفت وگیر حیوانات ومنظره سازی وابداع رنگهای متنوع وزیبا استعداد فراوان داشت .وی در قلمدان سبکی کاملا مشخص وابتکاری دارد که به هیچ یک از استادان دیگر شبیه نیست وبر خلاف آنان که با آبرنگبر روی قلمدان نقش آ فریده اند وی با رنگ و روغن به لطافتی هر چه تمامتر و جاذبه ای هرچه افزونتر نقش آفرینی کرده است .این نقاش پر آوازه در آب رنگ وروغن مهارت داشته وکارهای وی از گرانبهاترین آثار هنری این دوره محصوب می شود نقاش باشی یکی از چهرهای درخشان هنر ایرانست که در نقاشی قلمدان سبک ویژه ومشخصی ارائه کرده وهمواره آثارش خواستاران فراوان داشته است سمیرمی بسیاری از کارهای خود را در دامن طبیعت به کمال رسانده و آثار حیرت انگیزی به وجود آورده است .به نوشته استاد کریم زاده قلمدانهای ساخت وی چنان دل انگیز است وتصاویر آنچنان زنده که گویی به تازگی از زیر دست استاد خارج گشته از ابتکارات وی در رنگ آمیزی اینکه از ترکیب رنگ سبزوسرنج رنگی نو ساخته ودر نقوش خود آن را به کار برده است . او اشعار را نیکو می سرود واز اعضاء انجمن ادبی شیدا در اصفهان بود. سمیرمی مردی پرهیزکار وآشنا به علوم دینی ودر عین حال دارای مشرب عرفانی بود ودر بعضی از انجمنهای ادبی اصفهان شرکت می کرده است
مغز نغزی جو که نزد من عرف یک گهر بهتر که یک دریا صدف
معرفی بعضی آثار وی ازکتابهای هنرمندان
میرزا حسن خان لویی-شاعر،خطاط
جناب مجیداوحدی (یکتا)درمجله وحید- سال۱۳۴۷-شماره۶۰ می نویسد:میرزا حسن خان لویی فرزندتاج الشعراشهاب لویی بجز شعر از کمالات پدر بیبهره نبود خط شکسته و نستعلیق ریز را بسیار خوش مینوشت-دیوان پدرش شهاب بخط او که در منزل برادرش میرزا اسمعیلخان مشاهده کردم-همچنین کتابی بنام اندرزنامهء قابوس نزد این جانب موجود است که بخط شکسته خوش نوشته و بدینگونه رقم نموده:»...و انا عبد الذلیل میرزا حسن ابن مرحمتپناه تاج اشعراء غفرله»تاریخ کتابت جمعه نهم شهر شعبان 1295 هجری
پژوهشگر: فرامرزمیرشکارمبارکه
علیمحمد بن شیخ احمد مبارکه
ملاعلی محمدبن شیخ احمدمبارکه ،فقیه،خوشنویس،شاعرومفسرقرآن کریم که آثاری از قرآنهای مکتوب، دیوان اشعار وتفسیر وی درنزد نوادگان وی موجود می باشدبانی مسجدجامع شهرمبارکه می باشد.
این عالم هنرمندبنابروصیت خود درشهرنجف اشرف مدفون گردیده است.
گنبدقدیمی مسجدجامع مبارکه درحدود بیست سال پیش بدون توجه به قدمت تاریخی آن در جریان بازسازی مجدد مسجدجامع مبارکه به کلی معدوم گردید.
(فرامرزمیرشکارمبارکه،مدیرسایت خانه ی مفاخر از نوادگان دختری وی می باشد.)
تاج الشعراءشهاب اصفهانی
لغت نامه دهخدا
شهاب اصفهانی . [ ش ِ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا نصراﷲ. از شعرای دوره ٔ ناصرالدین شاه قاجار بود و از طرف حاجی میرزا آقاسی به لقب تاج الشعراء ملقب گردید و مدایحی درباره ٔ میرزا آقاسی و ناصرالدین شاه و مراثی در تعزیه ٔ سیدالشهداء دارد. (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 219).
تاج الشعرا میرزانصراللَّه . متخلص به شهاب.
مقرن 13 ه.ق متوفّى 1291 ه. ق در اصفهان.
شیخ محمد رضا شریعت طالخونچه ای
(ملیت : ایرانی قرن : 14)
شیخ محمد رضا شریعت طالخونچه ای فرزند ملا زین العابدین شریعت طالخونچه اى. عالم فاضل ادیب شاعر، از شاگردان آقا سید محمد باقر درچه اى، و آقا سید مهدى درچه اى و آقا شیخ محمد رضا مسجد شاهى، و حاج میر محمد صادق خاتون آبادى است. ایشان پدر دکترمحمدجوادشریعت ملقب به بزرگمرد اقیانوس ادب می باشند
در حدود 1300 متولد، و در 1373 وفات یافته، در شهر طالخونچه مدفون گردید. دیوان اشعارش به طبع رسیده است.
عباس بن عبّاد/وزیر ودانشمندایرانی
عبّاد (عبدالله) بن احمد بن ادریس طالقانی (طالخونچه ای)اصفهانی ، جد صاحب بن عباد از دانشمندان وروات احادیث اهل بیت علیهم السلام است.عباس جدّ صاحب از وزاری ایرانی نیزبرشمرده شده است.ابوسعید رستمی اصفهانی به استادی و وزارتد وی درشعری اذعان نموده است.
از صاحب نقل شده که شعر مرا به صد هزار قصیده ی فارسی و عربی مدح و ستایش کردند و از هیچ کدام به قدر دو بیتیِ ابوسعید رستمی اصفهانی خشنود نشدم که گفته است:
ورث الوزاره کابراً عن کابر
موصوله الاسناد بالاسناد
یروی عن العباس عبّاد وزرا
رته و اسماعیل عن عبّاد
پژوهشگر:فرامرزمیرشکارمبارکه
شیخ امین/وزیر،نویسنده ودانشمندایرانی
ابی الحسن عبّاد بن عباس بن عبّادمشهوربه شیخ امین/وزیرودانشمندایرانی
ازعلمای بزرگ اهل حدیث وپدرصاحب بن عبادطالقانی است که صاحب ،علم حدیث رادرنزدوی آموخته است.صاحب (معجم الادباء) از ثعالبی حکایت کرده که" این طالقان از دهات اصفهان است." (ر.ک: معجم الادباء،ج1،ص296.)که امروزه طالخونچه نامیده شده واز شهرهای شهرستان مبارکه محسوب می گردد.
لقب شیخ امین داشته است وزارت رکن الدوله را برعهده داشته ودر سیصد و سی و چهار وفات نموده است.
پدرش عباس نیز وزارت داشته. از صاحب نقل شده که شعرا مرا به صد هزار قصیده ی فارسی و عربی مدح و ستایش کردند و از هیچ کدام به قدر دو بیتیِ ابوسعید رستمی اصفهانی خشنود نشدم که گفته است:
ورث الوزاره کابراً عن کابر
موصوله الاسناد بالاسناد
یروی عن العباس عبّاد وزرا
رته و اسماعیل عن عبّاد (3)
(ر.ک.فواید الرضویه،ج1،ص45.)
ابوحنیفه فضل بن حباب و معاصرینش از محدثین بغداد،روایت احادیث می نماید، و ابوبکر بن مردویه و جمعی از فضلای اصفهان از او اخذ حدیث کرده اند.(الذریعه 11: 37.)
در هدیه العباد در احوال او گوید: در علم و دانش و پرهیزکاری دارای مقامی بلند،و مرتبه ای ارجمند بود،و در السنه مشهور به شیخ امین می باشد،و در ابتدای حال به معلمّی اشتغال داشته،و پس از آن کاتب امیر رکن الدوله ی دیلمی شده،و بعداً او را منصب وزارت داده.(الکنی و الاقاب 2: 365.)
وی را تألیفاتی است:
1. رساله در آیات الاحکام؛
2. رساله ی احکام القرآن؛و غیره.
پژوهش گر:فرامرزمیرشکارمبارکه
میرزا اسمعیل خان ثاقب لویی (ثاقب اصفهانی)
مجیداوحدی (یکتا)درمجله وحید- سال۱۳۴۷-شماره۶۰ می نویسد:
میرزا اسمعیلخان متخلص به ثاقب فرزندتاج الشعرالویی است که نویسنده کرارا محضر او را چه در انجمن ادبی و چه در خانه مسکونی درک نموده ام او نیز دیوان شعری داشت حاوی قصیده و دیگر انواع شعر و از 20 هزار بیت تجاوز میکرد-ثاقب مردی متواضع خوشمحضر و شیرینکلام بود او هشتاد و نه سال عمر کرد و در سال 1320 خورشیدی بلاعقب بسرای باقی رفت.ابیاتی چند از دیوان او که بچاپ نرسیده ذیلا نقل کرده بنوشته خویش پایان میبخشم:
ملا قاضی عسکر ( ثاقب اصفهانی)
ملاملک احمد قاضی عسکر(محمدحسین)
تولد و وفات: (1365/1360 -1285 ق)، قمری
محل تولد: اصفهان-مبارکه-لاو
شهرت علمی و فرهنگی: نویسنده و شاعر
وی عموی تاجالشعرا ، شهاب ، است. ثاقب به امر فتحعلیشاه به نگارش "تاریخ جهان آرا" پرداخت. گمان میرود که او "دوازده بند" محتشم کاشانی را مخمس کرده است.
قصایدی از او در کتاب "مدایح معتمدیه" آورده شده است.
اسلافش همه از افاضل و برخى از ایشان منصب قاضى عسکر داشتند. ثاقب از شاعران و استادان فن ادب در اصفهان بود که در عموم انجمنهاى ادبى حاضر مىشد، و در انجمن ادبى شیدا از استادان مسلم به شمار مىرفت. وى در یکى از اطاقهاى تکیه تویسرکانى اصفهان به خاک سپرده شد. اثر او: «دیوان» اشعار.
منبع:اثز آفرینان جلد شش
پژوهشگر:فرامرزمیرشکارمبارکه
آقا سید عبدالله دهنوی
وی عالمی کامل و فقیه و واعظ مسجد جامع دهنو بوده و قبرش در تخت فولاد اصفهان است. بر روی سنگ قبر یکی از فرزندانش که او نیز عالم بوده، به نام آقا سید علی حسینی، در جوار آرامگاه مرحوم شیخ محمد تقی جمالی در قبرستان دهنو چنین نوشته شده است.
هوالباقی
«آرامگاه شادروان سید الجلیل جناب جناب آسید علی حسینی فرزند جناب مستطاب عالم الکامل الفقیه آقای آسید عبدالله غفراله دهنوی بتاریخ یکهزار و سیصد و بیست و سه شمسی»
شیخ محمد تقی جمالی
مرحوم شیخ محمد تقی جمالی متوفای سال ۱۳۶۴ هـ .ق
«ویاز اهل فضل وعلم شناخته شده و در دهنو مبارکه دارای کتابخانه خصوصی بوده » قبر نامبرده در قبرستان دهنو و در سمت شمالی قبور شهدای این محل قرار دارد. بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شده است :
هوالباقی
«وفات مرحوم جنت مکان خلد آشیان شیخ محمد تقی جمالی ولد مرحوم حاجی محمد دهنوی فی ۱۹ شهر صفر ۱۳۶۴»
در حاشیه سطح سنگ قبر او این ابیات حجاری شده است:
«در روز جزا که جمله خلقات زد صف
دارند همه نامه اعمال بکف
آقا سید علی امام جمعه
سید علی بن میر محمد معروف به آقاسیدعلی امام جمعه ، نسب شریفش از طرف پدر به حضرت حمزة بن موسی بن جعفر علیهم السلام میرسد. اجداد کبارش در عهد شاه طهماسب صفوی از نجف اشرف به ایران آمده و در زمان شاه عباس در اصفهان سکونت نمودهاند.
جدّ اعلایش: میر عبدالباقی از مشاهیر علمای زمان بوده و در زمان فتنه افغان در مدرسه سلطانی اصفهان به شهادت رسیده است.(از میر عبدالباقی چهار فرزند ذکور باقی ماند که دو نفر از آنها به سوی بلوک لنجان متوجه شدند و یکی از آنان در مبارکه لنجان ساکن شده و پس از رفع فتنه افغان به ارشاد مردم و اقامه جماعت اقدام نمود.)
وی در بدایت جوانی به اصفهان رفت و مدّت چهارده سال در اصفهان تحصیل کرده و در زمره خواصّ اصحاب آیات عظام: حاجی محمد ابراهیم کلباسی و سید محمد باقر شفتی قرار گرفت. سید علی سپس در مبارکه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت و به زهد و اخلاص و کرامت نامبردار گشت.
پدر مرحوم مبارکهای. وی نیز عالمی زاهد واز شاگردان: ملا حسن دهنوی، میرزاعبدالغفار تویسرکانی، میرزا محمد هاشم چهارسوقی، شیخ محمد باقر نجفی و ملا محمد باقر فشارکی بود. وی از طرف میر سید محمد امام جمعه اصفهان، به امامت جمعه مبارکه منصوب شده و از طرف ظل السلطان نیز امور قضاوت و ترافع به او محوّل بود.
میر سید علی در زهد و تقوا شهرتی به سزا داشت. مرحوم مبارکهای درباره او مینویسد:
"پدر معظم نویسنده، سید علی امام جمعه مبارکه لنجان که از نواد ایّام بود در زهد و تقوا، و مزار شریفش مطاف خلایق آن دیار است، ریاست روحانی آن حدود بر وجود او مقرّر بود. چند نفری که از ملاهای تازه آن دیار بودند برای رسیدن به ریاست، شب و روز در صدد تضییع او بودند که شاید خود به جای او به مسند ریاست برسند، و دمی از دسیسه برای این کار آسوده نبودند؛ ولی از آن جایی که او آلوده به طمع نبود و آز در مال مردم نداشت، این دسیسه ها را سودی نبود؛ ولی آنان رویّه ذاتی خود را از دست نمی دادند. روزی یک نفر از مخلصین آن جناب در حضور آمد و اظهار داشت که در مجلسی بودم که یکی از ائمه جماعت با چند نفری از ارباب عمائم چنین معاهده می کردند که آنچه بتوانند در تخریب و تحقیر شما کوشش کنند. آن جناب در جواب او این کلمه فرمود که: "هرکه با ما درافتاد ورافتاد". و در اندک زمانی همه آنها رهسپار دیار عدم شدند. با آن که آن مرحوم از همه آنها سنّ شریفش زیاده بود، و آنها در حکم اولاد او بودند، تمامی آنها را روزگار نابود کرد و مدت بیست سال دیگر با عزّت و شخصیت منفرد به ریاست آن دیار مقبول نزد خاص و عام بود".
وی در هشتم ربیع الاول ۱۳۵۴ق در سن ۸۴ سالگی در مبارکه دار فانی را وداع گفت. "پس از هفتاد سال ریاست، این فخر از برای اولادش بس که وقتی از این خاکدان طبیعت پرواز به سدره قدسی نمود غیر از کفنی بیشتر نداشت".
از آن مرحوم چهار پسر به شرح زیر باقی ماند:
۱. میر سید محمد موسوی نسب
عالم فاضل. در سال ۱۲۷۳ش متولد شد. در اصفهان تحصیل نموده و پس از بازگشت به مبارکه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. پس از وفات پدر تمام مسئولیتهای او را عهده دار گردید و با همتی بلند به ترویج دین و رتق و فتق امور مردم پرداخت. زهد و تقوای او در مدت عمر زبانزد بود. وی متجاوز از نود سال عمر کرد و در ۲۰ بهمن ۱۳۶۶ش وفات کرد و در کنار پدر بزرگوار خود مدفون شد.
۲. سید محمد علی مبارکهای
۳. سید خلیل موسوی مبارکهای
معروف به حاج آقا مبارکهای. واعظ صالح فاضل، از محترمین اهل منبر. وی چهارسال از مرحوم سید محمد علی کوچکتر بود. پس از فوت برادرش به اصفهان آمد و به وعظ وارشاد و ذکر مصائب و مناقب اهل بیت علیهم السلام پرداخت تا در روز یکشنبه ۱۶ محرم الحرام سال ۱۳۹۶ق در سن ۷۵ سالگی وفات یافت و در تخت فولاد مدفون شد.
۴. سید مرتضی موسوی، مدیر مدرسه دولتی مبارکه.
سیدمحمدباقرشفتی
نسب سیدمحمدباقر بن محمدتقی به سادات موسوی میرسید، اصالتا رشتی بود. و در مهاجرت به اصفهان دربداغ آبادمبارکه نیز سکونت داشته ومسجدی بنام صحرایی درآنجا نیزساخته ونمازجماعت نیزبرپامی کرده است.فامیلهای موسوی ،محمدی وباقری روستای بداغ آباد را از نوادگان وی می دانند.او را به اعتبار علم و ادب غروی حائری کاظمی و به اعتبار زادگاه و اقامتگاه و مدفن عراقی، اصفهانی بیدآبادی میگفتند.[۱]
سید محمد باقر شفتی در روستای چرزه از توابع طارم زنجان متولد شد؛ اما چند سال بعد به شفت (از شهرهای استان گیلان) مهاجرت کرد. نام پدرش سید محمدنقی بود. نسب او با بیست و یک پشت به حضرت موسی کاظم(ع) میرسد. مقدمات علوم را پیش پدر خواند و سپس جهت تکمیل معلومات خود در سال ۱۱۹۷ در ۱۶ یا ۱۷ سالگی به عراق مهاجرت کرد.[۲] و در جمع شاگردان سید علی طباطبایی جای گرفت. یک سال در کربلا ماند و در این مدت از وحید بهبهانیبهره برد.
شفتی پس از یکسال به نجف رفت و در درس سید مهدی طباطبایی بروجردی و شیخ جعفر کاشف الغطا حاضر شد. تا ۱۲۰۴ق در نجف ماند و سپس به کاظمینرفت و در درس سید محسن اعرجی حاضر شد. شفتی در سال ۱۲۰۵ق به ایران و قم آمد و حدود ۶ ماه در درس میرزا ابوالقاسم بن ملامحمد گیلانی حاضر شد. و از او اجازه کامل و مبسوطی دریافت کرد. از وی نقل شده است که در مدت این شش ماه به اندازه مدتی که در عتبات بودم رشد و ترقی کردم.[۳] سپس به کاشان رفت و در درس ملا مهدی نراقی حاضر شد و سرانجام در حدود ۱۲۱۶ یا ۱۲۱۷ق رهسپار اصفهان شد.[۴] او در سال ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۲ از طریق دریا حج به جا آورد.
استادان
سید محمدنقی شفتی(پدر).
سید علی طباطبائی.
وحید بهبهانی.
سید محمد طباطبایی بروجردی.
شیخ جعفر کاشف الغطاء.
ملامهدی نراقی.
سید محسن اعرجی.
علامه بحرالعلوم.[۵]
گفته شده است وی از شیخ جعفر نجفی، سید علی اکبر کربلایی، میرزا ابوالقاسم قمی و دیگران اجازه روایت داشته است.[۶]
شاگردان
شیخ محمد مهدی بن محمد ابراهیم کلباسی.
میرزا ابوالقاسم بن سید مهدی کاشانی.
محمد جعفر آبادهای.
محمد شفیع جاپلقی.
صفر علی لاهیجی.
ملا صالح برغانی قزوینی.
ملا جعفر نظرآبادی.
سید علی طباطبایی زوارهای (علویجهای).
محمد تنکابنی.
سید محمد باقر خوانساری.[۷]
آثار
تحفة ابرار به فارسی
(الملتقط) من آثار الائمة الاطهار.
الزهرة البارقة فی احوال المجاز و الحقیقه.
مطالع الانوار فی شرح شرایع الاسلام.
رسالهای در حکم زیارت عاشورا
رسالة فی مشترکات الرجال
رسالای در تحقیق حال ابوبصیر و تمییز او از ثقاتی که این کنیه را داشتند.
رسالهای در تحقیق حال ابان بن عثمان و رد کسانی که او را از اصحاب اجماع میپنداشتند.
رسالهای در مشتق.
رسالهای در احکام شک و سهو در نماز.
رسالهای در عدم جواز بقا بر تقلید مجتهد میت.
حواشی بر فروع کافی.
رسالهای در حکم اقامه حدود در زمان غیبت. شفقتی اقامه حدود را در زمان غیبت بر مجتهدان واجب میدانست. بر همین اساس حکم قتل ۸۰ تا ۹۰ نفر را اجرا کرد. گفته شده است ۱۲۰ نفر.
جوابات المسائل.[۸]
فعالیتهای اجتماعی
حجه الاسلام شهر
همگام با تحولات اقتصادی، زندگی سیاسی - اجتماعی سید دستخوش دگرگونیهای بسیار شد. پای فشاری در اجرای احکام الهی و همراهی پیوسته بزرگانی چون محمد ابراهیم کلباسی و ملا علی نوری اعتبار اجتماعی سید را فزونی بخشید و او را به حجه الاسلام شهره ساخت. حاجی کلباسی با آنکه خود مجتهدی بلند آوازه بود همواره سید را گرامی میداشت، هرگز پیشتر از وی راه نمیرفت و پیوسته مردم را به پیروی از فقیه شفتی فرا میخواند. او بر فراز منبر میگفت: اگر رسول خدا(ص) زندگی خاکی داشت و میخواست کسی را به فرمانداری و داوری شرعی سپاهان گسیل دارد، بیتردید آن فرد سید حجه الاسلام بود.[۹]
ساخت مسجد سید اصفهان
نوشتار اصلی: مسجد سید اصفهان
مسجد سید اصفهان از بناهای تاریخی دوره قاجار در حدود ۱۲۴۵ق به همت سید محمدباقر شفتی رشتی ساخته شد.[۱۰] این مسجد در زمینی به مساحت ۸۰۷۵ مترمربع در محله بیدآباد اصفهان بنا شده و دارای دو شبستان بزرگ، گنبد، دو چهلستون، دو مهتابی و سه ایوان و گلدسته به عنوان مسجد و نیز مدرس و بیش از ۴۵ حجره در طبقه فوقانی به منظور سکونت طلاب است. دو در در جنوب شرقی و جنوب غربی و دو در واقع در سمت شمال مسجد، محلهای اطراف را از طریق مسجد به یکدیگر متصل میکنند.[۱۱] او در این مسجد مکانی را برای دفن خود مشخص کرد.[۱۲]
کمک به محرومین
هرگز کسی را به سبب کردار یا باوری خاص از بخشش محروم نمیساخت. بازرگانان، کشاورزان، کارگران، شیعیان و سنیان همه از محبت و بخشش او بهرهمند میشدند. روزی به یکی از راهبران مذهبی اهل سنت کردستان دوهزار تومان هدیه داد. روزی دیگر که مصادف با عید غدیر بود، بر فراز منبر رفت و انبوه کیسههای طلا و نقره را در برابرش قرار داد. به تهیدستان گفت کنار یکی از درهای مسجد گرد آیند و یک یک وارد شده، بهره خویش برگیرند و از در دیگر بیرون روند. بدین ترتیب در حدود یک ساعت همه کیسهها تهی شد و هیجده هزار تومان زر و سیم تقسیم شد.
در حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و بیماریهای همهگیر پیشقدم میشد. کمکهای مالی وی در وبای اصفهان، یزد، شیراز و نیز وبا و طاعون گیلان بسیار بود. او همچنین یک مغازه نانوایی و یک قصابی در شهر داشت و حدود هزار نفر از بینوایان اصفهان را حواله داده بود تا روزانه از سهمیههای رایگان نان و گوشت برخوردار شوند.[۱۳]
درگذشت
سید شفتی در ۸۵ سالگی، در روز یک شنبه دوم ربیعالاول ۱۲۶۰ق درگذشت. به علت درگذشت او بازارهای اصفهان چندین روز بسته شد. و در مناطق دیگر از جمله شهرهایی از هند، ترکستان و ماورالنهر برای او مجالس ختم به پا شد.[۱۴]قصیده طولانی به زبان عربی در مرثیه او سروده شد که حدود ۸۰ بیت دارد و با بیت ذیل آغاز میشود و در پایان آن به تاریخ وفاتش نیز اشاره شده است.
لمن العزاء و هذه الزفرات ما هی فی الزمر تبکی السماء و فی الارض الفساد به ظهر[۱۵]
این فرزندش سیداسدالله بر وی نماز گزارد و در مسجد سید اصفهان به خاک سپرده شد.[۱۶]
منبع: اینجارا کلیک کنید
نسب سیدمحمدباقر بن محمدتقی به سادات موسوی میرسید، اصالتا رشتی بود. و در مهاجرت به اصفهان دربداغ آبادمبارکه نیز سکونت داشته ومسجدی بنام صحرایی درآنجا نیزساخته ونمازجماعت نیزبرپامی کرده است.او را به اعتبار علم و ادب غروی حائری کاظمی و به اعتبار زادگاه و اقامتگاه و مدفن عراقی، اصفهانی بیدآبادی میگفتند.[۱]
سید محمد باقر شفتی در روستای چرزه از توابع طارم زنجان متولد شد؛ اما چند سال بعد به شفت (از شهرهای استان گیلان) مهاجرت کرد. نام پدرش سید محمدنقی بود. نسب او با بیست و یک پشت به حضرت موسی کاظم(ع) میرسد. مقدمات علوم را پیش پدر خواند و سپس جهت تکمیل معلومات خود در سال ۱۱۹۷ در ۱۶ یا ۱۷ سالگی به عراق مهاجرت کرد.[۲] و در جمع شاگردان سید علی طباطبایی جای گرفت. یک سال در کربلا ماند و در این مدت از وحید بهبهانیبهره برد.
شفتی پس از یکسال به نجف رفت و در درس سید مهدی طباطبایی بروجردی و شیخ جعفر کاشف الغطا حاضر شد. تا ۱۲۰۴ق در نجف ماند و سپس به کاظمینرفت و در درس سید محسن اعرجی حاضر شد. شفتی در سال ۱۲۰۵ق به ایران و قم آمد و حدود ۶ ماه در درس میرزا ابوالقاسم بن ملامحمد گیلانی حاضر شد. و از او اجازه کامل و مبسوطی دریافت کرد. از وی نقل شده است که در مدت این شش ماه به اندازه مدتی که در عتبات بودم رشد و ترقی کردم.[۳] سپس به کاشان رفت و در درس ملا مهدی نراقی حاضر شد و سرانجام در حدود ۱۲۱۶ یا ۱۲۱۷ق رهسپار اصفهان شد.[۴] او در سال ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۲ از طریق دریا حج به جا آورد.
استادان
سید محمدنقی شفتی(پدر).
سید علی طباطبائی.
وحید بهبهانی.
سید محمد طباطبایی بروجردی.
شیخ جعفر کاشف الغطاء.
ملامهدی نراقی.
سید محسن اعرجی.
علامه بحرالعلوم.[۵]
گفته شده است وی از شیخ جعفر نجفی، سید علی اکبر کربلایی، میرزا ابوالقاسم قمی و دیگران اجازه روایت داشته است.[۶]
شاگردان
شیخ محمد مهدی بن محمد ابراهیم کلباسی.
میرزا ابوالقاسم بن سید مهدی کاشانی.
محمد جعفر آبادهای.
محمد شفیع جاپلقی.
صفر علی لاهیجی.
ملا صالح برغانی قزوینی.
ملا جعفر نظرآبادی.
سید علی طباطبایی زوارهای (علویجهای).
محمد تنکابنی.
سید محمد باقر خوانساری.[۷]
آثار
تحفة ابرار به فارسی
(الملتقط) من آثار الائمة الاطهار.
الزهرة البارقة فی احوال المجاز و الحقیقه.
مطالع الانوار فی شرح شرایع الاسلام.
رسالهای در حکم زیارت عاشورا
رسالة فی مشترکات الرجال
رسالای در تحقیق حال ابوبصیر و تمییز او از ثقاتی که این کنیه را داشتند.
رسالهای در تحقیق حال ابان بن عثمان و رد کسانی که او را از اصحاب اجماع میپنداشتند.
رسالهای در مشتق.
رسالهای در احکام شک و سهو در نماز.
رسالهای در عدم جواز بقا بر تقلید مجتهد میت.
حواشی بر فروع کافی.
رسالهای در حکم اقامه حدود در زمان غیبت. شفقتی اقامه حدود را در زمان غیبت بر مجتهدان واجب میدانست. بر همین اساس حکم قتل ۸۰ تا ۹۰ نفر را اجرا کرد. گفته شده است ۱۲۰ نفر.
جوابات المسائل.[۸]
فعالیتهای اجتماعی
حجه الاسلام شهر
همگام با تحولات اقتصادی، زندگی سیاسی - اجتماعی سید دستخوش دگرگونیهای بسیار شد. پای فشاری در اجرای احکام الهی و همراهی پیوسته بزرگانی چون محمد ابراهیم کلباسی و ملا علی نوری اعتبار اجتماعی سید را فزونی بخشید و او را به حجه الاسلام شهره ساخت. حاجی کلباسی با آنکه خود مجتهدی بلند آوازه بود همواره سید را گرامی میداشت، هرگز پیشتر از وی راه نمیرفت و پیوسته مردم را به پیروی از فقیه شفتی فرا میخواند. او بر فراز منبر میگفت: اگر رسول خدا(ص) زندگی خاکی داشت و میخواست کسی را به فرمانداری و داوری شرعی سپاهان گسیل دارد، بیتردید آن فرد سید حجه الاسلام بود.[۹]
ساخت مسجد سید اصفهان
نوشتار اصلی: مسجد سید اصفهان
مسجد سید اصفهان از بناهای تاریخی دوره قاجار در حدود ۱۲۴۵ق به همت سید محمدباقر شفتی رشتی ساخته شد.[۱۰] این مسجد در زمینی به مساحت ۸۰۷۵ مترمربع در محله بیدآباد اصفهان بنا شده و دارای دو شبستان بزرگ، گنبد، دو چهلستون، دو مهتابی و سه ایوان و گلدسته به عنوان مسجد و نیز مدرس و بیش از ۴۵ حجره در طبقه فوقانی به منظور سکونت طلاب است. دو در در جنوب شرقی و جنوب غربی و دو در واقع در سمت شمال مسجد، محلهای اطراف را از طریق مسجد به یکدیگر متصل میکنند.[۱۱] او در این مسجد مکانی را برای دفن خود مشخص کرد.[۱۲]
کمک به محرومین
هرگز کسی را به سبب کردار یا باوری خاص از بخشش محروم نمیساخت. بازرگانان، کشاورزان، کارگران، شیعیان و سنیان همه از محبت و بخشش او بهرهمند میشدند. روزی به یکی از راهبران مذهبی اهل سنت کردستان دوهزار تومان هدیه داد. روزی دیگر که مصادف با عید غدیر بود، بر فراز منبر رفت و انبوه کیسههای طلا و نقره را در برابرش قرار داد. به تهیدستان گفت کنار یکی از درهای مسجد گرد آیند و یک یک وارد شده، بهره خویش برگیرند و از در دیگر بیرون روند. بدین ترتیب در حدود یک ساعت همه کیسهها تهی شد و هیجده هزار تومان زر و سیم تقسیم شد.
در حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و بیماریهای همهگیر پیشقدم میشد. کمکهای مالی وی در وبای اصفهان، یزد، شیراز و نیز وبا و طاعون گیلان بسیار بود. او همچنین یک مغازه نانوایی و یک قصابی در شهر داشت و حدود هزار نفر از بینوایان اصفهان را حواله داده بود تا روزانه از سهمیههای رایگان نان و گوشت برخوردار شوند.[۱۳]
درگذشت
سید شفتی در ۸۵ سالگی، در روز یک شنبه دوم ربیعالاول ۱۲۶۰ق درگذشت. به علت درگذشت او بازارهای اصفهان چندین روز بسته شد. و در مناطق دیگر از جمله شهرهایی از هند، ترکستان و ماورالنهر برای او مجالس ختم به پا شد.[۱۴]قصیده طولانی به زبان عربی در مرثیه او سروده شد که حدود ۸۰ بیت دارد و با بیت ذیل آغاز میشود و در پایان آن به تاریخ وفاتش نیز اشاره شده است.
لمن العزاء و هذه الزفرات ما هی فی الزمر تبکی السماء و فی الارض الفساد به ظهر[۱۵]
این فرزندش سیداسدالله بر وی نماز گزارد و در مسجد سید اصفهان به خاک سپرده شد.[۱۶]
نام اساتید سید ناصر و سید مهدی هاشمی از شهرستان مبارکه در جمع منتخب نخبگان و فرهیختگان موسیقی استان اصفهان در کتاب چهره افروختگان خطه زنده رود ثبت شد.
نام اساتید سید ناصر و سید مهدی هاشمی از شهرستان مبارکه در جمع منتخب نخبگان و فرهیختگان موسیقی استان اصفهان در کتاب چهره افروختگان خطه زنده رود ثبت شد.
وجه تسمیه شهرها وروستاهای مبارکه
آدرگان: جایگاه آتش-آتشکده
نهچیر: شکارگاه
بروزاد: مکان باصفایی که برآب زاده شده- جایی که پیرامون آن سراسرآب است.
جوشان: آبخیز،پرآب وباصفا
مفاخر،مشاهیر ،هنرمندان و فرهیختگان شهرستان مبارکه
به کوشش: فرامرزمیرشکار مبارکه
دستهبندی
-
آشنایی باشهرستان مبارکه
(۲)-
مبارکه وبخش مرکزی
(۹۹) -
طالخونچه
(۱۲) -
زیباشهر و بخش گرکن جنوبی
(۱۷) -
کرکوند
(۱۳) -
دیزیچه
(۲۵)
-
-
منبع شناسی مبارکه
(۷)-
کتابخانه شهرستان مبارکه
(۳۲) -
نگارخانه مبارکه
(۵۵) -
فیلم وکلیپ
(۲۶) -
پادکست
(۶) -
هفته نامه ها
(۰)-
هفته نامه میرزمان
(۳) -
خبرنامه فولاد
(۱)
-
-
دانلودکتاب نویسندگان شهرستان
(۶)
-
-
اخبار
(۹) -
خاطرات وداستانها
(۸) -
حافظان قران کریم
(۰) -
مجله ی مبارکه
(۳) -
مبارکه گردی
(۷)
کلمات کلیدی
- شاعران شهرستان مبارکه
- مفاخرشهرستان مبارکه
- فرامرزمیرشکارمبارکه
- آیت الله موسوی دهسرخی(ره)
- مبارکه درآینه ی تصویر
- شهید
- اردیبهشت 95
- شهرستان مبارکه
- وصیت نامه شهدا
- مبارکه
- کتاب های نویسندگان شهرستان مبارکه
- سیدمحمدعلی مبارکه ای
- هنرمندان موسیقی مبارکه
- محمدباقرنقاش باشی
- شاعران معاصز
- آیت الله شیخ عبدالرسول قائمی
- دکترمحمدجوادشریعت طالخونچه
- دیزیچه
- نشریات محلی
- هنرمندان شهرستان مبارکه
- شهیدحمیدرضا اسلامی فر
- شهیدحمیدرضااسلامی فر
- شهرمبارکه
- دهسرخ
- صاحب بن عباد
- شهیدحاج ابراهیم جعفرزاده
- تاج الشعراءلویی
- آیت الله سیداسماعیل هاشمی طالخونچه
- رسول میرشکارمبارکه
- سعیدمولوی
آخرین مطلب
- نام اساتید سید ناصر و سید مهدی هاشمی از شهرستان مبارکه در جمع منتخب نخبگان و فرهیختگان موسیقی استان اصفهان در کتاب چهره افروختگان خطه زنده رود ثبت شد.
- مرحوم حجة الاسلام جعفر اسدی
- مرحوم حاج آقامهدی موسوی نسب
- مزارع سرسبز اسماعیل ترخان دیار وزیر نامی ایران،صاحب بن عباد
- مسجدآجری اسماعیل ترخان،دیار وزیر نامی ایران،صاحب بن عباد
- زندگینامه استاد ملکی
- نسخه خطی دیوان تاج الشعراشهاب اصفهانی
- سفرنامه میرزا نصراله اصفهانی
- خاطره دکتر شریعت ازملاقات با آیت الله ارباب
- مصاحبه با آیت اله سیداسماعیل هاشمی
پربیننده ترین مطالب
- حسین مقدس فانی مبارکه
- ایت ا...درچه ای استاد عالیمقام آیت الله سیدمحمدعلی مبارکه ای
- اشنایی با حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد محمدی.امام جمعه مبارکه
- حسینیه آدرگان
- سید علی اکبر هاشمی طالخونچه
- هفته نامه طلوع امروز
- عکسهای قدیم دهسرخ
- ابوالمعالی سید مبارکه ای
- سید جلال موسوینسب/نویسنده ومترجم
- تاج الشعراءشهاب اصفهانی
محبوب ترین مطالب
- مثنوی بوی سیب
- ایت ا...درچه ای استاد عالیمقام آیت الله سیدمحمدعلی مبارکه ای
- علیمحمد بن شیخ احمد مبارکه
- خاطره دیدار دکتر محمدجواد شریعت با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی
- گفتگوی رادیویی برنامه یادگارماندگار با فیلمساز شهرستان، آقای مجتبی درخشان
- وصیت نامه پاسدار شهید ابوالقاسم رضائی
- غلامعلی ابراهیمی درچه/شاعر
- مسجدآجری اسماعیل ترخان،دیار وزیر نامی ایران،صاحب بن عباد
- سردارجعفرزاده
- اهدای ۸۰۰ متر زمین برای ساخت مدرسه قرآنی
مطالب پربحثتر
- غلامعلی ابراهیمی درچه/شاعر
- رزومه مدیرسایت
- رتبه های برترکنکور94-شهرستان مبارکه-براساس اطلاعات سایت قلمچی
- عکسهای قدیم دهسرخ
- دوستت دارم به زبان مادری، مهردادباقری
- علیمحمد بن شیخ احمد مبارکه
- قدمعلی رجبی/معلم نمونه شهرستان1393
- برجهای زیباشهر
- مروری برزندگی و خاطرات غواص شهید حمید رضا اسلامی فر
- زهرا سعیدی مبارکه به عنوان نماینده مردم مبارکه در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
آخرین نظرات
- من با اقای ایمان پور. 6ماهی اشنا شدم واز جمیع ...
- احسنت
- پدر بزرگ بزرگ وار و شاعر بزرگ (غلامعلی ابراهیمی).
- چرا اسم این محله اشماعیل ترخان است؟
- سلام بسیار لذت بردیم خانم صالحی، جناب آقای ...
- سلام من از شاگردان قدیم استاد طاهری مبارکه هستم. ...
- اشعار حاج غلامعلی ابراهیمی ما را یاد اخلاق آن ...
- روح پدر عزیزم قرین رحمت باد
- روح پدر عزیزم قرین نعمت باد ...
- پدری مهربان ومعلمی دل سوز بود که از بین مارفت ومطمعنا با شهدا محشور شده است