زمینشناسان روشن کردهاند در زمانی که قسمت بزرگی از اروپا پوشیده ازتودههای یخ بود، سرزمین ایران دورهی باران را سپری میکرد. اما عمر این دوره دیری نپایید و جای خود را به عهد خشک داد که تاکنون ادامه دارد. (گریشمن، ۱۳۸۶: ۳۵) چاهها، قناتها و آبانبارها که قدیمیترین آثار برجای مانده از آنها با پیدایش نخستین تمدنهای ایرانی همزمان میباشد، بهخوبی بیانگر این نکته است که ایرانیان از دیرباز به مبارزه با عهد بیآبی و خشکی رفته بودند.[۴] بر همین اساس، تقسیم منابع آب شیرین در ایران به شیوهای عادلانه و خردمندانه، همواره به مثابه یکی از فنون مورد نیاز مطرح بوده است؛ چراکه کمبود منابع آبی، لزوم استفاده بهینه و افزایش بهرهوری از منابع موجود را میطلبد.
پیشینهی تقسیم و بهرهبرداری از آب زایندهرود به عمر و سابقهی حضور انسان در جلگهی اصفهان بر میگردد. به عبارتی دیگر از زمانی که جمعیت اسکانیافته در این حوضه رو به فزونی نهاد، مردم برای خود حقابه[۶] تعیین کردند و با شاخهشاخهکردن آب به نهرهای کوچک و بزرگ، سهم یکدیگر را به طور دقیق مشخص کردند. از روی اسناد و مدارک تاریخی بهخوبی میتوان این موضوع را اثبات کرد.
ابن رسته در «اعلاق النفیسه» (۱۳۶۵)، اولین تقسیم آب زایندهرود را به اردشیر بابکان نسبت میدهد و مینویسد: «…بنا به تقسیمی که کسری اردشیربن بابک نموده بود، تقسیم میکنند و برای هر قریهای از این روستا سهمی مشخص و معلوم با زمان معدودی قرار داده بود که بر حسب اندازههای معین آب را به هر قریهای جاری میساخت، آنچنان که هرکس به حق سهم خود را بر میگرفت…» (ص ۱۸۳)
ابن حوقل (۱۳۴۵)، هم در قرن چهارم مینویسد: «آب زایندهرود چون به دروازه شهرستان، نزدیک حصار خود میرسد، به شعبهها و چشمههای بسیاری تقسیم میشود و آنرا بر حسب حق شرب بخش میکنند و بدین ترتیب آب زایندهرود تلف نمیشود و از این آب، ۹روز در ماه به روستای رویدشت و براآن میرسد.» (ص ۱۰۹)
اما مهمترین سندی که بهطور دقیق از چگونگی تقسیمات و سهمبندی آب زایندهرود تاکنون به دست آمده است، طومار منسوب به شیخبهایی است. اینکه به چه دلیل این طومار به شیخبهایی نسبت داده است هنوز روشن نیست، چراکه در متن طومار نامی از شیخبهایی برده نشده است، اما با مطالعهی ریزبینانه این سند درخواهیم یافت که طومار موجود، اصلاحشدهی طوماری قدیمی است.
در مقدمه آمده است: «چون بعضی اختلاف در قرار و سهام رودخانه مبارکه زایندهرود اصفهان بههم رسیده بود … چند نفر از معتمدین و معمرین را مشخص نموده … سهام و حصه هریک از قراء و مزارع را … تعیین نموده …» و در جایی دیگر آمده: «چون بلوک جی در وسط بلوکات مشروبه از رودخانه مبارکه است، از قدیم چنان قرار بود» که میراب (کسی که ناظر بر تقسیم آب است) از بین کدخدایان مورد اعتماد انتخاب شود.
و همچنین نیز از نوشتهی بالای طومار «هو الله تعالی شأنه العزیز، محل نگین شریف نواب خلد آشیان، جنت مکان شاه طهماسب نوراله مرقده» چنان برمیآید که نگارش متن طومار پس از مرگ شاه طهماسب بوده است، در صورتی که در پایان همین مقدمه، تاریخ نگارش «۹۲۳ هـ.ق»[۷] آمده است. یعنی زمانی که شاه اسماعیل (۹۰۶-۹۳۰ هـ.ق) سلطنت میکرده است و با توجه به تاریخ نگارش طومار، شیخبهایی (۹۵۳-۱۰۳۱ هـ.ق) نمیتوانستهاست در تنظیم آن دخالتی داشته است. اما انتساب این طومار به شیخبهایی، به نوعی بیانگر اهمیت مسئلهی آب است و چون شیخبهایی از دانشمندان نامدار و مورد اعتماد آن دوران بودهاست، مردم خواستهاند با انتساب آن به شیخبهایی، آنرا چنان محکم و مایهدار جلوه دهند که هیچکس جرأت و امکانی برای تغییر و تحریف آن بهدست نیاورد.(مهریار، ۱۳۷۸: ۵۸)
افزون بر مطالب گفتهشده، نکتهی شایان توجه دیگر آن است که از گذشتههای دور و در زمانی که هنوز مرزهای سیاسی سبب جداافکنی نشدهبود و سازمان آب منطقهای شکل نگرفته بود، مردم دست در دست یکدیگر و به یاری ریشسفیدان و نمایندگان محلی خود، سعی در برقراری نظم و اجرای عدالت داشتهاند و با انتساب تقسیمنامههای خود به اندیشهمندان، الزام به اجرای آن را تضمین میکردند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.