ابوالمعالی سیدمحمدعلی موسوی نسب مبارکه متخلص به صفایی در ۱۷ ذیقعده سال ۱۳۱۶ق در مبارکه متولّد شد.
نسب شریفش از طرف پدر به حضرت حمزة بن موسی بن جعفر علیهم السلام میرسید. اجداد کبارش در عهد شاه طهماسب صفوی از نجف اشرف به ایران آمده و در زمان شاه عباس در اصفهان سکونت نمودهاند.
جدّ اعلایش: میر عبدالباقی از مشاهیر علمای زمان بوده و در زمان فتنه افغان در مدرسه سلطانی اصفهان به شهادت رسیده است.
از میر عبدالباقی چهار فرزند ذکور باقی ماند که دو نفر از آنها به سوی بلوک لنجان متوجه شدند و یکی از آنان در مبارکه لنجان ساکن شده و پس از رفع فتنه افغان به ارشاد مردم و اقامه جماعت اقدام نمود.
مرحوم مبارکهای پنجمین نسل از دودمان میر عبدالباقی نامبرده است.
یکی از اجداد مرحوم مبارکهای: عالم عامل سید علی بن میر محمد است. وی در بدایت جوانی به اصفهان رفت و مدّت چهارده سال در اصفهان تحصیل کرده و در زمره خواصّ اصحاب آیات عظام: حاجی محمد ابراهیم کلباسی و سید محمد باقر شفتی قرار گرفت. سید علی سپس در مبارکه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت و به زهد و اخلاص و کرامت نامبردار گشت.
پدر مرحوم مبارکهای. وی نیز عالمی زاهد واز شاگردان: ملا حسن دهنوی، میرزاعبدالغفار تویسرکانی، میرزا محمد هاشم چهارسوقی، شیخ محمد باقر نجفی و ملا محمد باقر فشارکی بود. وی از طرف میر سید محمد امام جمعه اصفهان، به امامت جمعه مبارکه منصوب شده و از طرف ظل السلطان نیز امور قضاوت و ترافع به او محوّل بود.
میر سید علی در زهد و تقوا شهرتی به سزا داشت. مرحوم مبارکهای درباره او مینویسد:
"پدر معظم نویسنده، سید علی امام جمعه مبارکه لنجان که از نواد ایّام بود در زهد و تقوا، و مزار شریفش مطاف خلایق آن دیار است، ریاست روحانی آن حدود بر وجود او مقرّر بود. چند نفری که از ملاهای تازه آن دیار بودند برای رسیدن به ریاست، شب و روز در صدد تضییع او بودند که شاید خود به جای او به مسند ریاست برسند، و دمی از دسیسه برای این کار آسوده نبودند؛ ولی از آن جایی که او آلوده به طمع نبود و آز در مال مردم نداشت، این دسیسه ها را سودی نبود؛ ولی آنان رویّه ذاتی خود را از دست نمی دادند. روزی یک نفر از مخلصین آن جناب در حضور آمد و اظهار داشت که در مجلسی بودم که یکی از ائمه جماعت با چند نفری از ارباب عمائم چنین معاهده می کردند که آنچه بتوانند در تخریب و تحقیر شما کوشش کنند. آن جناب در جواب او این کلمه فرمود که: "هرکه با ما درافتاد ورافتاد". و در اندک زمانی همه آنها رهسپار دیار عدم شدند. با آن که آن مرحوم از همه آنها سنّ شریفش زیاده بود، و آنها در حکم اولاد او بودند، تمامی آنها را روزگار نابود کرد و مدت بیست سال دیگر با عزّت و شخصیت منفرد به ریاست آن دیار مقبول نزد خاص و عام بود".
وی در هشتم ربیع الاول ۱۳۵۴ق در سن ۸۴ سالگی در مبارکه دار فانی را وداع گفت. "پس از هفتاد سال ریاست، این فخر از برای اولادش بس که وقتی از این خاکدان طبیعت پرواز به سدره قدسی نمود غیر از کفنی بیشتر نداشت".
از آن مرحوم چهار پسر به شرح زیر باقی ماند:
۱. میر سید محمد موسوی نسب
عالم فاضل. در سال ۱۲۷۳ش متولد شد. در اصفهان تحصیل نموده و پس از بازگشت به مبارکه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. پس از وفات پدر تمام مسئولیتهای او را عهده دار گردید و با همتی بلند به ترویج دین و رتق و فتق امور مردم پرداخت. زهد و تقوای او در مدت عمر زبانزد بود. وی متجاوز از نود سال عمر کرد و در ۲۰ بهمن ۱۳۶۶ش وفات کرد و در کنار پدر بزرگوار خود مدفون شد.
۲. سید محمد علی مبارکهای
۳. سید خلیل موسوی مبارکهای
معروف به حاج آقا مبارکهای. واعظ صالح فاضل، از محترمین اهل منبر. وی چهارسال از مرحوم سید محمد علی کوچکتر بود. پس از فوت برادرش به اصفهان آمد و به وعظ وارشاد و ذکر مصائب و مناقب اهل بیت علیهم السلام پرداخت تا در روز یکشنبه ۱۶ محرم الحرام سال ۱۳۹۶ق در سن ۷۵ سالگی وفات یافت و در تخت فولاد مدفون شد.
۴. سید مرتضی موسوی، مدیر مدرسه دولتی مبارکه.
حکایت
مرحوم مبارکهای در کتاب "نورالانوار" حکایتی از دوران کودکی خود بدین شرح نقل کرده است: حکایت ۲۸: یاد دارم که در ایام کودکی از قصبهای که وطن من بود موسوم به مبارکه، به صحرا رفته بودم. نزدیک به صحرایی که موسوم به سورک بود رسیدم. یکی از کودکان زارعین به پاسبانی بستانی از خربوزه مشغول بود و در اطراف میگشت. طفلی دیگر خربوزهای کنده بود و پا به فرار گذارد. آن پاسبان خیال کرد که آن طفل با من بوده، خربوزه چیده و فرار کرده.
چون به او دسترس نشد بازگشت و من هم چون بی گناه بودم بیخیال بودم. او با چوبی که در دست داشت به قدری بر من زد که من از حال رفتم و آنچه بی گناهی خود را اظهار میکردم باور نداشت. تا یک نفر آمد و مرا از چنگال او نجات داد.
من قدرت و توانایی به رفتن نیافتم. در آن نزدیکی کاریزی بود معروف به کاریز شیخ آباد که در زیر او میرفتند برای آب خوردن. آن پاسبان بستان که نامش علی پسر عبدالله بود از زدن من دست برداشته، رفت در زیر کاریز برای آب خوردن.
یک وقت من دیدم گرد و غباری بلند شد. بعضی از دهقانان نزدیک متوجه شدند، دیدند سقف کاریز فرود آمده و آن پسر در زیر سقف بماند.
پس از دو روز خاکهای او را عقب ریختند، جنازه خورد شده او را بیرون آوردند. و من در دوره زندگانی خود از این گونه قضایا زیاد دارم.
تحصیلات و اساتید
مرحوم مبارکهای تا سنّ سیزده سالگی فارسی و مقدّمات عربی را در مبارکه نزد والد ماجد و غیره خواند. سپس به اصفهان رفت و نزد اساتید بزرگ آن زمان در مدرسه جدّه کوچک و مدرسه صدر تحصیل نمود.
چنانچه از کتاب "دانشوران و رجال اصفهان" برمی آید وی محضر بسیاری از فضلا و علمای اصفهان را درک کرده و در علوم گوناگون از درس آنان بهره برده است که عبارتند از:
۱. سید فخرالدین فیروزانی لنجانی (درس "سیوطی" و "شرایع")
۲. شیخ حسن شیرازی (قدری از "مغنی" در نحو)
۳. شیخ محمد زارچی یزدی (حاشیه ملا عبدالله در منطق و شرح جامی در نحو)
۴. شیخ علی فقیه فریدنی (حاشیه ملا عبدالله و قدری از "معالم الاصول")
۵. سید میرزا اردستانی (قدری از "ریاض المسائل" در فقه)
۶. شیخ محمد علی مدرس فتحی (قدری از هیئت قدیم)
۷. شیخ علی مدرّس یزدی (نحو و معانی بیان و فقه در مدت شش سال)
۸. میرزا احمد مدرّس ("شرح لمعه" و قدری از "متاجر")
۹. سید محمد رضا خراسانی (بسیاری از مباحث "معالم الاصول")
۱۰. سید صدرالدین کوپایی (قدری از اصول و منطق)
۱۱. سید مهدی درچهای ("قوانین الاصول" و قدری از "کفایة الاصول")
۱۲. شیخ عبدالکریم گزی (قدری از "فرائد" و "متاجر")
۱۳. آقا سید محمد باقر درچهای (درس خارج اصول)
۱۴. میر محمد صادق خاتون آبادی (یک دوره اصول در مدت چهار سال)
۱۵. سید محمد نجف آبادی
۱۶. میر سید علی نجف آبادی (فقه و اصول به مدت شش سال)
۱۷. حاج سید ابوالقاسم دهکردی ("مکاسب" و مباحث الفاظ "کفایه")
۱۸. علامه شیخ ابوالمجد محمد رضا نجفی ("اصول کافی" و اصول فقه و فقه)
۱۹. شیخ اسدالله قمشهای متخلّص به "دیوانه"
۲۰. ملا عبدالجواد آدینهای (امور عامّه "شرح منظومه")
۲۱. شیخ علی مفید (جلد اول "شوارق الإلهام" در علم کلام)
۲۲. سید علی زنجیره فروش (شرح شاطبی در علم تجوید)
۲۳. شیخ محمد حکیم خراسانی (اصول فقه و مقدمات حکمت)
۲۴. میر سید علی جناب (بعضی از مباحث هیئت)
۲۵. سید محمد علی زنجانی ("فرائد" و "متاجر")
۲۴. آخوند ملا محمد کاشانی
۲۵. سید علی اکبر صدر الاطباء (طبّ قدیم)
۲۶. میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت (طب قدیم)
سیر و سیاحت
سیّد در سال ۱۳۴۱ق از اصفهان به قم رفت و در خدمت آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی تحصیل کرد.
سپس به تهران رفت و چندی از درس: شهید آیة الله سید حسن مدرّس و میرزا طاهر تنکابنی (در حکمت) در مدرسه سپهسالار جدید بهره برد.
آنگاه به اصفهان مراجعت نمود و به وعظ و خطابه اشتغال یافت.
پس از یک سال به خراسان رفت و مدّت سه سال از درس: آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی ، آیة الله میرزا محمد آقازاده و آقای آقابزرگ حکیم (در حکمت) استفاده کرد و در مدت سه سال توقّف در مشهد، به شغل وعظ اشتغال ورزید.
بعداً سفری به اصفهان کرده و دو مرتبه مراجعت نمود و پس از چند ماه، از راه زاهدان به هندوستان و افغانستان رفت. وی در بیرجند نیز از حضرات آیات: شیخ محمد باقر بیرجندی و حاج شیخ هادی بیرجندی بهره برد.
در هندوستان، در لاهور و لکهنو از محضر: میر سید علی لاهوری و سید نجم الحسن لکهنوی فیض برد. پس از سیاحت آن دیار، از راه دریا به مکه معظمه رفت و باز به هندوستان مراجعت کرد.
آنگاه سفری به شانگهای چین و بعد به سنگاپور نموده و پس از بازگشت به کلکته، دوباره به مشهد مقدس رفت و از آنجا به اصفهان آمد.
پس از چند ماه به طرف شیراز رفت و از آن جا باز به اصفهان بازگشت و دوباره به طرف عراق عرب رهسپار شد و در مقدمه خوزستان و کردستان سیاحت نمود.
در عراق به درس آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی و میرزا محمد حسین نائینی در ظرف یک سال حاضر شد. در سامراء نیز از حضرات آیات: میرزا محمد عسکری و شیخ آقا بزرگ طهرانی استفادههای علمی برد.
آنگاه از عراق به طرف شامات و مصر حرکت نمود و در جامع ازهر، فضلای نامی از قبیل شیخ طنطاوی جوهری را درک کرد و در شام خدمت آیة الله سید محسن امین عاملی رسیده و به عراق و ایران بازگشت نمود.
وی در اصفهان به وعظ و خطابه اشتغال ورزیده و به انواع گرفتاریها مبتلا گشت که تاریخ این مدّت از زندگانی را در کتابی نگاشته است.
طریقت عرفانی
مرحوم مبارکهای در اوایل تحصیل به خدمت حکیم عارف نامی آخوند ملا محمد کاشانی رسیده و ملازم ایشان گردید. وی در خاطرات خود مینویسد:
"[آخوند کاشی] مرا در حجره خود برده و به نصایح پدرانه اندرزهای حکیمانه فرمود و مرا امر به ملازمت خود نمود... از همان شب، برحسب فرموده حکیم کاشی ملازمت او را اختیار نمودم، بدین طریق که از اول شب تا سه ساعت از شب گذشته در خدمتش میزیستم و در کمال میل، آنچه از خدمات از دستم برمی آمد در مورد آن پیر طریق عرفان و راهنمای سیر و سلوک به سوی حق دریغ نداشتم. ساعت سه، پس از صرف شام، ساعتی چند در اطاق خود رفته استراحت مینمودم.
یک ساعت به طلوع فجر برخاسته، دو مرتبه در خدمتش حاضر میشدم، و در آن وقت سحر، از حالات و کردار و راز و نیازش به سوی خالق یکتا، تأثراتی در من ایجاد میشد که آنچه در حالات گذشتگان شنیده در او مشاهده میکردم، و پس از ادای فریضه صبح نیز در خدمت بودم تا ساعتی از آفتاب برمی آمد.
سپس برای درس "مغنی" و "مطوّل" در خدمت فاضل مدرّس شیخ علی یزدی رفته، پس از فراغت از درس و مباحثه، یک ساعت به ظهر مانده شرفیاب پیر کامل روشن ضمیر خود شده، مشغول انجام خدمت شده، پس از صرف نهار او را راحت گذارده در اطاق خود میرفتم. در طرف عصر، باز یک ساعت ملازم خدمت بودم و یک ساعت به غروب مانده فکر مرا آزاد میساخت و به فکرهای آزاد شخصی میپرداختم. و در شبهای پنجشنبه و جمعه تماماً در خدمتش تا به صبح به استفادههای روحانی موفّق بودم. و در هر شبی به قدر نیم ساعت مرا به کلمات مواعظ و پند مشغول میساخت، و به قدر نیم ساعت درسهای روز مرا برایم جوهر مطالب را بیان میفرمود، تا آن که زمان ارتحال او از این عالم فانی دررسید. غرایب حالات و کرامات و خوارق عادات که من از بزرگ راهنمای خود دیدم جای بیان داشتن نیست. در سیر روحانیات آنچه دارم ابتدا از او دارم.
طریقه ریاضاتش از مولانا مولی حسن نائینی بود که او از حکیم ربانی استاد کامل خود آقا محمد بیدآبادی و او از مولانا اسماعیل خواجوئی اخذ نموده... بالجمله، در این مدت عمر کم، در خدمت آن شیخ کامل، نابینایی بودم بینا شدم. در جهان تنگ و تاریکی روحم در زندان بود، به فضای لایتناهی و به گلستان قدس پروازم داد، و اگر او را ندیده بودم شاید در این عالم هرچیز را که در دستگاه الهیات میشنیدم انکار داشتم، ولی همگی را به مقام شهود دیدم. و این مراحل فیوضاتی که من از آن بزرگ مرد سالک دریافتم میدانم که فقط در اثر خدمات مخلصانه بود. خدمت به حیوان و بشر عادی نورانیت روحانی میبخشد چه جای آن که خدمت در مورد انسان کامل ملکوتی باشد...
در باب وفات آن مرحوم، مرا در کنار نشاند و از خستگیهای فوق العاده و بی خوابیهای طاقت فرسا مرا مژده راحتی داد و وصایای مخصوص در گوشم بیان نمود... چون مرغ روحش به عالم قدس پرواز کرد، چنان بود که نزدیک شد مرغ روح من جوجه صفت به دنبال مادر خود پرواز نماید...
و مدت زمانی مرا عادت چنین بود که در ساعات سه از غروب گذشته، از شهر برای زیارت تربت آن حکیم ربانی حرکت میکردم و تا طلوع فجر بر سر آن تربت شریف به حال مراقبه میماندم و چنان که شاگردان ارسطاطالیس از مرقد استاد خود فیض میگرفتند، من نیز از آن مرقد فیوضات گرفتم و در خوابها و بیداری مکاشفاتی را سیر نمودم...
بالجمله، مدت یک سال پس از فوت او، من در خود حالاتی مشاهده میکردم که نتوانستم بر کسی اظهار داشتی و نه کسی از حالاتم اطلاعی داشت.
و از غرایب حالات که شاید بشر تصدیق نکند و اطبا انکار نمایند، مدت شش ماه من خواب را در خود مشاهده نکردم، و کمتر با اشخاص انس داشتم، و تدریجاً در فکر تحصیلات علوم غریبه و ریاضات روحیه برآمدم".
مرحوم مبارکهای در آغاز برخی از تألیفات خود، از جمله جلد چهارم "تاریخ ایران و اصفهان" که در سال ۱۳۱۹ش به انجام رسیده، این شعر را مرقوم نموده:
مرا در سر به جز عشق علی نیست
جز این دستورم از شاه ولی نیست
به خلوتخانه اسرار توحید
مرا مونس بجز مونس علی نیست
سحرگه این سروش آمد به گوشم
که سرّ حق هویدا و جلی نیست
مگو فاش این سخن راای "صفائی"
رفیق محرم و صاحب دلی نیست
تألیفات چاپ شده
مرحوم مبارکهای بیش از پنجاه کتاب و رساله تألیف نموده است که به جز چند عنوان از آنها به چاپ نرسیده که اسامی آنها بدین قرار است:
۱- صراط المستقیم یا نماز در اسلام
این اثر ارزشمند در اهمیت نماز و فوائد و خسران ترک این فریضه عظیمه، با توجه به اخبار و آیات و براهین عقلیه نگاشته شده و در ضمن بیان احکام نماز و مقدمات آن، فلسفه و فوائد آن احکام به زبانی ساده بیان گردیده است. این کتاب در سال ۱۳۶۵ق نگاشته و در ۱۷۸ صفحه چاپ شده است.
در آغاز آن مقدمه و تقریظ حکیم دانشمند، سید محمد حسین ادیب بجنوردی معاون فرهنگ استان دهم اصفهان، آمده و تذکر داده شده که مقدمه و تقریظ مزبور، خود رسالهای مستقل در معرفت توحید و نبوت و سیر و سلوک و عبادات و فوائد آن بوده که به خاطر مشکلات چاپ، گزیدهای از آن نقل شده است.
ادیب بجنوردی در تقریظ خود مینویسد: "کتاب حاضر که به مناسبت معنی و حقیقت، "صراط المستقیم" نامیده شده، از تألیفات و قلم جناب عالم فاضل و خبیر محدّث شهیر آقای حاج سید محمد علی مبارکهای ـ دامت برکاته ـ که به مضمون مشحون "إنّ الله یلقّن الحکمة علی لسان الواعظین" با عبارات شیوایی که بر حکمت و فلسفه و نتیجه این عبادت مشتمل است، و در این زمان کتاب بدین جامعی که به زبان نزدیک به فهم هرکس بوده باشد در این موضوع نوشته نشده است، و واقعاً هرکس طالب روش ظاهر و باطن و سیر الی الله باشد از مطالعه این کتاب علما و عملا بهره مند میگردد".
۲- منهج القویم
در معرفت رسول مکرّم اسلام و ائمه طاهرین علیهم السلام.
این رساله به ضمیمه صراط المستقیم در ۴۶ صفحه به چاپ رسیده است.
۳- کشف المهلکات
در سموم مسکرات، مطابق کشفیات پزشکی و ادیان آسمانی، با آیات عبرانی و سریانی و عربی، از تورات و انجیل و قرآن مجید.
علامه محمود شهابی در پایان رساله "تحصیل الثمن" مرحوم مبارکهای، این کتاب را چنین معرفی کرده: "کتابی است در نهایت عام الفائده، مشتمل بر چهار مجلد:
اوّل: در مضارّ مسکرات از روی ادله و براهین عقلی و نقلی، از تورات و انجیل و سایر کتب انبیاء سلف، به زبان عبرانی و سریانی، مطابق ترجمههای یهود و نصاری، با نقل خطوط عبرانی توراتی، با اشاره به مواضع صفحات و سطور و آیات آنها، و کلمات اطباء از ایرانی و اروپایی، قدیماً و جدیداً، و آیات و اخبار و احکام اسلامی، در مجالس متعدده، به طرز صورت منبری نوشته شده.
و [جلد] دوم: در اخلاق مذمومه، و سوم: در صفات ممدوحه و منجیات روحیه،
و چهارم: در عبادات و فلسفه احکام که امروزه در تمام دنیا کشف شده.
حضرات آیات: آخوند ملا محمد حسین فشارکی و میر سید علی نجف آبادی بر این کتاب تقریظ نگاشتهاند.
تقریظ آخوند فشارکی بر کتاب "کشف المهلکات"
"وبعد، محض تشویق و ترغیب عموم اخوان ایمانی و اعلام آنها به استفاضه و استضائه از اشعّه انوار علوم موهوبه که مندرج است در تألیف و تصنیف جناب العالم العامل الناسک السالک مسالک التنقیح والتعمیق، ابوالفضائل والمعالی والمکارم، السید السند العلی، ذو الفضل الباهر والعزّ الشامخ، الفاضل الکامل الألمعی، مولانا آقا سید محمد علی المبارکی ـ مدّ ظله العالی ـ که الحقّ والإنصاف سزاوار انواع تمجید و انحاء تحمید و تشکرات فائقه هستند، که رشحهای از رشحات علوم مفاوضه الهیه را با مضامین اخبار صحیحه وغیرها، برای تنبیه غافلین و تعلیم جاهلین و ارشاد ضالین، در این رساله شریفه، در طیّ چندین مجلس، تقدیم اخوان ایمانی و عامّه مکلّفین فرمودهاند ، که بعد از مطالعه کامله در مضامین آن، قدردان نعمت وجود ایشان و متشکر از این احسان ایشان به عامه ارباب عقول خواهند شد، که احسن هدایا و اطیب مبذولات بذل کلمه نصیحت و عطف کلام هدایت است.
قلم قاصر از توصیف لایق جناب ایشان است. عموم اخوان مؤمنین را متذکّر میسازیم که قدر بدانند این نوع مصنّفات را که مشتمل است بر انواع دلالات و براهین برای تصدیقات به عقاید حقّه، و به مراجعه و مطالعه آن استفاضه نمایند، و به وجدان، عارف به معارف حقّه شوند و بر همین قیاس کنند کلیه احکام الهیه را، و شکرانه نعمت تصنیف و مصنّف را در عهده بدانند. فی الثانی والعشرین من شهر ربیع الثانی سنة ۱۳۴۳".
جلد اول این کتاب که به صورت ۱۶ مجلس سخنرانی تدوین شده، در ۲۴۸ صفحه به خط شیخ محمد بن علی اکبر خوانساری، و به مباشرت میرزا عبدالرزاق صحّاف، در کارخانه استاد میرزا حسین خان مدیر فرهنگ چاپ شده است.
نسخه خطی جلد دوم در ۱۲۸ و جلد سوم در ۷۴ صفحه جیبی موجود است.
۴- سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان
در وجوب حجاب و لزوم نقاب و بیان عفت و عصمت و مفاسد بی عفتی برای نظام کشور و امتیاز مرد از زن. این رساله در سال ۱۳۴۶ق تألیف شده و در مشهد مقدس در ۳۸ صفحه به چاپ رسیده و اخیراً در جلد اول مجموعه "رسائل حجابیه" به کوشش استاد رسول جعفریان تجدید چاپ شده است.
مؤلف کتاب را با اظهار نگرانی از بدعت کشف حجاب آغاز کرده و بر آن بوده تا نتیجه وخیمه و سوء عاقبت خرق پرده عفت و رفع حجاب عصمت را بیان کند. او کشف حجاب را زمینه روابط نا مشروع دانسته و به انجیل و برخی از اشعار فارسی و شواهد تاریخی استناد کرده و در پایان نیز با اشاره به عدم تنافی میان حجاب و تعلیم و تربیت زنان، بر علومی که ضروری زنان است تأکید کرده است.
۵- تحصیل الثمن
در شرح حدیث "حبّ الوطن من الایمان". این اثر در ۵۴ صفحه با خطی زیبا چاپ شده و در پایان تحقیقات رشیقهای از "یگانه فاضل دانشمند و عالم جلیل هوشمند آقای آقا میرزا محمود خراسانی تربتی در ۱۶ صفحه ضمیمه شده است.
علامه شهابی در آغاز این رساله که در سال ۱۳۴۵ق نگاشته شده مینویسد:
"ملاحظه حقایق کتاب مستطاب "تحصیل الثمن" و مطالعه دقایق مندرجه در آن شرح جلیل، که روح دم هر کالبد افسرده، و جان بخش هر روان پژمرده علیل است، الحق چنان افکارم را به هیجان آورده که من هم بی اختیار از بابت خدمت به جامعه اسلامیه و حوزه دینیه و حومه وطنیه، با نهایت جدیت و کوشش در اختصار، میخواهم با سادهترین بیان و واضحترین کلامی، یک سلسله از سخنان خیرخواهانه و کلمات ارادتمندانه خویش را، که قالب عواطف قلبیه و کاشف تأثرات روحیه ام هست، تقدیم آستان توجهات کلیه مسلمانان بالخصوص برادران ایران بنمایم".
مرحوم استاد شهابی سپس مینویسد: "بر هر مسلمان واقعی و متدین حقیقی، مدافعه از وطن که عبارت اخری همان بیضه اسلام و حوزه دین است و محبت به آن از فرایض و سنن و الزم واجبات است؛ و در این مقام، پس از مطالعه آنچه از قلم مبارک بندگان حضرت مستطاب، سید السند، الحبر الکامل المعتمد، یگانه سابح بحر خرد و عقل، فرزانه سائح وادی کمال و فضل، العالم الجلیل الناطق والفاضل الکامل، سلطان المتکلمین، ثقة الاسلام والمسلمین، آقای آقا سید محمد علی، دامت افاضاته، در ذیل حدیث شریف، بر صفحه کاغذ، و از آنجا بر قلب علاقمندان منتقل گشته، ما را بی نیاز کرده از آن که خامه خویش را در این میدان جولان دهیم؛زیرا که آنچه از آن قلم خامه مبارکه بر اوراق آن گران مایه نامه درج و رسم شده، علاوه بر آن که از حیث اسلوب نگارش بسیار مرغوب و از حیث بیان با احتوایش بر مطالب عالیه علمیه نیز بر آن روشی است که در این عصر بس مطبوع و مطلوب است، حقیقة برای اهلش چنان است که از لسان حال آنها کلمه: "یلیق بأن یکتب بالنور علی صفحات خدود الحور" به ظهور رسد، و سزاوار است که متدینین عظام و محبت دارندگان به حفظ بیضه اسلام، مندرجات آن نامه شریفه را وجهه همت خویش ساخته...".
۶- نور القدسى
در شرح احوال و تألیفات علّامه مجلسى و بیان مدفونین در بقعه متبرکه او.
این رساله به درخواست حاج غلامعلی کمالی نگاشته و در ۲۴ صفحه جیبی در مطبعه علمی تهران چاپ شده است.
۷- نور الانوار
در شرح حال بعضی از اولاد حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام.
۸. پیام مبارکی به سوی کسروی
در دفع شبهات کسروی و سؤالات علمیه، شامل ۷۴۴ سؤال.
آثار چاپ نشده:
۹- تاریخ ایران و اصفهان
دایرة المعارفی است تاریخی و علمی که در چهار جلد مفصل تألیف شده و به اهمّ وقایع تاریخ ایران و اصفهان از آغاز تاکنون پرداخته است.
مؤلف در آغاز جلد چهارم این کتاب مینویسد: "پوشیده نماند که هر نویسندهای را، آنچه کمال دقت در نوشتههای خود بنماید، عاقبت قلم او خالی از لغزش نخواهد بود، و چه در افکار و چه در منقولات و مطالب عقلیه و نقلیه هفواتی خواهد داشت، خصوص این بنده بی بضاعت که سرمایه این امر خطیر را در دست نداشته و از فنون کمالات و فضایل بی بهره است. از این روی تصمیم بر آن گرفته شد که هریک از مجلدات این مجموعه را به نظر اهل خبره از دانشمندان برسانم، تا آنچه را که لازمه تنقیح بل تصحیح است بذل مرحمتی نموده، نظری در این اوراق نموده، به عین الرضا اصلاح نماید. پس از تأمل زیادی، چنین کس را نیافتم به غیر از حضرت مستطاب شریعتمدار، مروّج الاحکام، حجة الاسلام والمسلمین، ابوالمکارم والفضایل والعالم العامل، علامة الزمان ووحید عصره، قطب دائرة الکمال وفرید دهره، آیة الله فی العلمین، قرّة عین المؤمنین، الشیخ محمد رضا النجفی الاصفهانی، مدّ الله ظلّه علی رؤس العالمین، که ترجمه حالات شریفش در ضمن مجلدات بزرگان و دانشمندان مرقوم افتاد. لذا تصمیم خود را در خدمت معظم الیه معروض داشته و این استدعای عاجزانه را به کرم و همت عالیه خود قبول فرمود. از این روی، هریک از این مجلدات تقدیم گردیده، تا آن که در هر سطری از سطور و صفحهای از صفحات لغزش و انحراف است تذکر داده، اصلاح آن به عمل آید؛ والله الموفّق للصواب".
۱۰- دانشوران و رجال اصفهان
از اول اسلام تا قرن چهاردهم، در پنج مجلّد به ترتیب حروف تهجّی.
این کتاب دائرة المعارفی بسیار ارزشمند و حاوی مطالب تاریخی و علمی و کلامی و غیره، و به خصوص مشتمل بر اطلاعات ناب و منحصر به فرد از سرگذشت بسیاری از رجال و علمای متأخر اصفهان است. برادر مؤلف، مرحوم سید خلیل الله موسوی در شرح حالی که در آغاز یکی از آثار مخطوط برادر خود نگاشته، نام این کتاب را "مرآة العلوم" ذکر کرده است.
سه جلد از این کتاب شامل رجال اصفهان از قرن اوّل تا زمان مؤلف است که بر طبق حروف الفبا تنظیم شده است. جلد اول در ۳۷۰ صفحه در سال ۱۳۵۷ق تألیف شده و با شرح حال ابراهیم ثقفی شروع شده و با شرح حال علامه ملا محمد باقر مجلسی ختم میشود. در این جلد شرح حال علامه مجلسی به طور مبسوط ذکر شده و بخش اعظم کتاب را فراگرفته است. نویسنده مباحث مفصلی نیز تحت عنوان اشتباهات "روضات الجنات" در ذیل شرح حال علامه میرزا محمد باقر خوانساری ذکر کرده است. جلد دوم از حرف ج تا لام را در بر دارد و در ۵۹۰ صفحه در سال ۱۳۶۰ق تألیف شده است. جلد سوم شامل ۴۰۰ صفحه است و تراجم رجالی است که نام آنان با حرف میم شروع میشود. در این جلد به مناسبت ذکر ملا محراب به شرح مسأله وحدت وجوود پرداخته و مباحث مفصلی در تصوف و عرفان بیان کرده است. شرح حال شیخ محمود مفید استاد مرلف آخرین شرح حال این جلد است.
علاوه بر سه جلد فوق، یک جلد دیگر نیز از حرف الف تا یا شامل رجال قبل از صفویه، و جلد دیگری نیز از حرف الف تا یا در ۳۷۰ صفحه، شامل شرح حال علمای متأخر و معاصر با مؤلف است که از حاج محمد ابراهیم کلباسی شروع شده و به حاج میرزا هدی کلباسی ختم میگردد. تألیف جلد چهارم در سال ۱۳۱۹ش به اتمام رسیده است.
۱۱- شجره مبارکه
یا خاطرات مبارکی، در شرح حال مفصل مؤلف از ابتدای کودکی تا شرح کیفیت تحصیل در حوزه علمیه اصفهان و سیاحتها و جهان گردیهای او، با تاریخ هر شهری که وارد شده است، در چهار مجلد: هندیه، حجازیه، عراقیه و مصریه.
۱۲. ثمرات العلوم
به طرز کشکول، در دو جلد، که در ضمن جهان گردی تنظیم شده و از کلیه علوم در او مندرج است.
۱۳. آئینه عبرت و زندان اصفهان
خاطرات نه ماه زندان نویسنده در دوره پهلوی، مشتمل بر مطالبی ارزشمند در بیان تشریح کردار و اخلاقیات و روحیات مردم آن روزگار اصفهان.
نسخه خطی آن در دو جلد جیبی موجود است.
۱۴. اسلام خالص
در ده فصل. نسخه خطی آن در حدود ۱۴۰ صفحه جیبی موجود است.
۱۵- سرّ الغیب وکشف العیب
در بیان طریق پیدا کردن حقیقت و رهایی از قیود تقلیدهای جاهلانه و طریق سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه، در دو جلد.
نسخه خطی جلد اول آن در بیش از ۱۴۰ صفحه جیبی موجود است.
۱۶. اثبات الولایة ودلائل الامامة
در عقاید شیعه امامیه و نقل مآخذ آن از کتب اهل سنت.
۱۷. جنة السعداء وجنة الاتقیاء
در اعمال دوازده ماهه و سالیانه و عمری انسانی و دعاهای وارده و تکالیف یومیه با طرز فلسفی و عرفانی و ترجمه بسیاری از دعاها.
نسخه خطی این دو کتاب در دست نیست.
۱۸. شرح حالات حافظ
و شرح مشکلات از اشعار او. نسخه خطی آن در ۱۲۴ صفحه به قطع رقعی موجود است.
۱۹. السیف القاطع والنور اللامع
در رد عقاید ابن تیمیه و وهابیه به عربی. نسخه آن در ۴۰ صفحه موجود است.
۲۰. مرآة الغیب
در پیشگوئیهای قرآن و ائمه طاهرین علیهم السلام که از راه عملیات جدیده و وقایع عالم به ظهور رسیده است. این رساله در سال ۱۳۶۱ق تألیف شده و نسخه آن در ۲۲۰ صفحه موجود است.
۲۱. نور السعادة
در فضیلت سیادت، مشتمل بر آیات و روایات و حکایات فراوان. نسخه خطی آن در ۳۶۸ صفحه موجود است.
۲۲- مثنوى سقراطیّه
در شرح حالات سقراط و در ضمن قصص و حکایات و طریق تکامل روحی و مطالب عرفانی. نسخه خطی آن در ۱۳۰ صفحه جیبی موجود است.
۲۳. دیوان اشعار
با تخلص "صفائی" نسخه خطی آن در ۱۶۰ صفحه به قطع رقعی موجود است.
۲۴. بشارات کتب سماویه
در سال ۱۳۴۰ق در هنگام تحصیل در مدرسه صدر تألیف شده و نسخه خطی آن در حدود ۱۹۰ صفحه موجود است.
گفتنی است که در ضمن مجلدات "تاریخ ایران و اصفهان" و "دانشوران و رجال اصفهان" و خاطرات مبارکی، برخی از مباحث متفرقه به گونه بسیار مفصل و در حدّ رسالهای مجزا بیان گردیده است، از جمله:
اسرار و فلسفه حج، تاریخ زندگانی حضرت رسول و جانشینان آن حضرت، تاریخ مکّه مکرّمه، فهرست بحار الانوار، منتخب احیاء العلوم غزالی.
نمونه اشعار
خوشا آن کس که بعد از زندگانی
از او نام نکو شد جاودانی
ز رنج خود شهان گنجی نبردند
چو بر تخت شهنشاهی بمردند
پس از مردن از آنها در زبانها
نمیآید بجز وصف زیانها
ولی آن کس که درس علم و دین خواند
از او نام نکو اندر جهان ماند
به تن مرده نهان اندر دل گل
به جان زنده به نزد صاحب دل
"صفائی" گر تو خواهی نام نیکو
بکن با حکمت و با علم و دین خو
اشعار جمال جنابپور در مدح سیّد مبارکهای:
زهی سعادت ما ملّت سپاهانی
که ناطقی چو تو بر ما شده است ارزانی
چو پا به عرشه منبر نهی ز حلّ اصول
بیان نمایی و باشی به ذکر یزدانی
به حمد حضرت داور زبان چو بگشایی
قلوبهای سیه را کنی تو نورانی
رهی ز جهل، تو این شیعیان گمره را
ز وصف احمد و آل ار کنی سخنرانی
سزد که اهل صفاهان کنند فخرِ تو را
به سایر ملل و مردمان ایرانی
ندیده چشم فلک زیر گنبد مینا
چنین محدث خوش لهجه سخن دانی
تویی مروّج دین محمد عربی
تویی مخرّب دین یهود و نصرانی
هر آن که دعوی باطل به مسلمین آرد
تو دفع او بنمایی، تواش کنی فانی
مقام و مرتبهات بر زبان نمیآید
حقیقتاً تو به نطق و به وعظ سلطانی
ز تیغ و تیر زبانِ تو جمله کفار
ذلیل و خوار و زبونند و نیست درمانی
تو برگزیده پروردگار خویشتنی
به حق نهاده به رأس تو تاج شاهانی
چو در فضایل مولا علی سخن گویی
از آن سخن همه دانند اهل ایمانی
تویی مبلّغ اسلام،ای نکو منظر!
به زهد، بوذر عصر و نظیر سلمانی
ز دودمان نبی وز سلاله حیدر
ز شیر فاطمه وز نسل چارم ارکانی
نصایح تو اگر بشنوند خلق جهان
شوند صاحب جسمی و نفس روحانی
به راستی که اگر حجّتان حق نبُدند
نبُد به ملت این عصر بوی انسانی
ز نحر فضل خودای واعظ و مبلّغ شرع!
نمودهای تو جهان را چنین گلستانی
مؤدبی تو به آداب فقه و نحو و اصول
مؤلّف کتب و حافظٌ لقرآنی
ز دانش و ادبت ای یگانه عالم دهر
تمام شهرهور و جمله راست درمانی
تو راست حقّ بزرگی به شیعیان علی
رهین منّت تو صاحبان ایمانی
غیور و هادی دین و مبیّن قرآن
کمینِ درگهِ تو مثنوی و قاآنی
اگرچه تلخ به کام تو زندگی کردند
بدان زیان نرسد جز به شخص عرفانی
به کوفه ملجم بدکیشِ بی حیا از کین
شهید کرد علی را ز راه نادانی
یزید کشت حسین و تنش به کرببلا
سرش به طشت و لبش زیر چوب خزرانی
چو دید زینب مظلومه گفت ای ظالم
مزن تو چوب و ببین چیست صوت قرآنی
کجا رسی تو بدانجا "جمال پور جناب"
که از محمد و آلش کنی سخنرانی
فرزندان
از مرحوم مبارکهای یک فرزند پسر به نام دکتر سید کمال الدین صفائی و سه دختر باقی ماند. دکتر صفائی در سال ۱۳۰۸ش در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان به پایان رسانید و در تهران در دانش سرای عالی در شعبه طبیعی فارغ التحصیل گردید و در اصفهان به دبیری پرداخت. دکتر صفائی از مردان نیک روزگار است که در تهران ساکن است و به خدمت به مردم از طریق پزشکی اشتغال دارد. وی ادیبی فاضل و پزشکی متعهد و متدین است. از خدای متعال سلامتی و شادکامی وی را خواستاریم.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.