اکرم سلمانی متولد ۱۳۶۷کارشناس رشته روانشناسی عمومی
1
با بغض میانه خوبی ندارد
اگر فرو ریخت جا نخور
زنی که عمریست
به شانه هایی کاذب تکیه داده است
زندگی را بد می فهمد
حتی اگر جور دیگری ترجمه کنی
****
2
با اجدادم مرا به خودت معرفی می کنی
عادت دارم به این جو منطقی
اصـلاحات گفتاری
و من فـریز شده ای که پشت میز ریاستت کراوات بیست و دو سالگی ام را می بندد
یک نفر
به دیکتاتور های زندگیم اضافه می شود
****
3
یأس آویزه احساس من است
رج موهوم حوادث طی شد
حکم دل کندن ما امضا گشت
و تو
ساکت ماندی
****
4
کلید می خورد
سریالی نم گرفته
زیر چتر کاغذی ات
بگذار باران جانشین اشک هایت شود
5
دیدار امشب
دیدار قریب الوقوع حادثه است
تصادف دو نگاه
شکست یک انسان
ومرگ شوک انگیز شاهزاده ای
که بانی شفای سینه هاست
دیدار امشب
انفجار سال هاست
بغض گمشده ی شاپرکی ست
وقتش فرا رسیده است
سوگلی شب های ستاره دار
دیدار امشب را عاشقانه به خاطر بسپار
دیدگاهها (۱)
مریم
۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۵