مجیداوحدی (یکتا)درمجله وحید- سال۱۳۴۷-شماره۶۰ می نویسد:
میرزا اسمعیلخان متخلص به ثاقب فرزندتاج الشعرالویی است که نویسنده کرارا محضر او را چه در انجمن ادبی و چه در خانه مسکونی درک نموده ام او نیز دیوان شعری داشت حاوی قصیده و دیگر انواع شعر و از 20 هزار بیت تجاوز میکرد-ثاقب مردی متواضع خوشمحضر و شیرینکلام بود او هشتاد و نه سال عمر کرد و در سال 1320 خورشیدی بلاعقب بسرای باقی رفت.ابیاتی چند از دیوان او که بچاپ نرسیده ذیلا نقل کرده بنوشته خویش پایان میبخشم:
ما را بجز از عشق تو پرداختنی نیست
مهر رخت ای مه ز دل انداختنی نیست
با جلوهء بالای تو سرو چمنی را
سر از در دعوی دگر افراختنی نیست
از هجر رخ روشن و زلف سیه تو
شام از سحر ثاقب بشناختنی نیست
و نیز
این عاشقان که تن ببلا پروریده اند
از آب و خاک مهر و وفا آفریده اند
یکباره دین و دل چو بسودای عشق دوست
بفروختند هردو جهان را خریده اند
بیپرده دیدهاند پس پرده هرچه هست
تا پردهء علابق هستی دریده اند
منابع زندگینامه: تذکره القبور (146)، تذکرهى شعراى معاصر اصفهان (135 -134)، فرهنگ سخنوران (198).اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
پژوهشگر:فرامرزمیرشکارمبارکه
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.